در بسیاری از کشورهای دنیا به این افراد می گویند: «معتاد به خرید»یعنی کسی که نمی تواند در مقابل میل به خرید مقاومت کند و چیزهایی را می خرد که لازم ندارد. برای اینکه ببینیم چه افرادی دچار چنین اختلالی می شوند و چطور می توان از شر این عادت مخرب خلاص شد با دکتر رضا رستمی، روان پزشک و دانشیار دانشکده روان شناسی دانشگاه تهران دراین باره گفت وگو کرده ایم که می خوانید.

▪ برخی افراد نسبت به کنترل خود در زمینه خرید کردن دچار مشکل هستند. این افراد اگر پول همراهشان باشد نمی توانند در مقابل ویترین مغازه ها مقاومت کنند. آیا می توانیم اسم این رفتار را اعتیاد به خرید بگذاریم؟

البته در اصطلاحات روان پزشکی اختلالی به نام اعتیاد به خرید کردن (یا آن اعتیادی که ما فکر می کنیم) وجود ندارد، اما اگر اعتیاد را به عنوان افراط در یک کار در نظر بگیریم، از این منظر می توان این رفتار را نوعی واکنش تکانشی به هیجانات و مسائلی دانست که فرد می خواهد به نوعی با خرید کردن از آنها فرار کند. علاوه بر این، همان طور که پیشتر ذکر کردم، این رفتار می تواند کاملا تکانشی باشد که از علائم اختلالاتی همچون اختلال دوقطبی یا کنترل تکانه است.

▪ خرید کردن برای بیشتر افراد در صورتی که بر اساس یک نیاز واقعی انجام شود لذت بخش است ولی کسانی هستند که بدون نیاز به چیزی، خرید می کنند و بعد به جای لذت بردن پشیمان می شوند. به نظر شما دلیل این رفتار چیست و چطور می توان با آن مقابله کرد؟

دلایل متعددی برای این رفتار وجود دارد. مطالعه ای که در دانشگاه ویسکانسین انجام شد نشان داد که خریدهای بیش از اندازه می تواند نشانه نوعی اختلال دوقطبی باشد. افراد مبتلا به این نوع اختلال، گاهی بسیار تکانشی هستند و در حالت اوج به سر می برند و گاهی هم در حالت افسردگی و غم فرو می روند و در اصطلاح در وضعیت پایین به سر می برند. زمانی که در حالت اوج خود به سر می برند دست به رفتارهای تکانشی می زنند که خرید کردن بیش از حد و حتی فراتر از توانایی مالی می تواند از این دست باشد. عده دیگری از کسانی که به خرید کردن افراطی می پردازند برای فرار از احساسات ناخوشایند مانند افسردگی و اضطراب دست به این کار می زنند. این افراد تلاش می کنند با خرید کردن بیش از حد، استرس و نگرانی شان را کنترل کنند. افراد دیگری هم به شدت تحت تاثیر تبلیغات قرار می گیرند. امروزه افراد جامعه تا حد زیادی با تبلیغات گوناگون احاطه شده اند. تبلیغاتی که به نحوی به فرد القا می کنند با خرید کالاهای گوناگون می تواند احساس رضایت بیشتری داشته باشد. وجود این تبلیغات موجب ایجاد موج مصرف گرایی در جامعه می شود و در چنین فضایی بروز پدیده ای مانند اعتیاد به خرید چندان دور از ذهن نیست. در واقع فرد تبدیل به یک معتاد خرید می شود و هیچ علاقه ای به چانه زدن هم ندارد.

▪ آیا اعتیاد به خرید یک نوع اختلال وسواسی یا اضطرابی است؟

همان طور که ذکر کردم بعضی از افرادی که اعتیاد به خرید کردن دارند از مشکلات دیگری مانند اضطراب، افسردگی و مانند آن رنج می برند. در واقع این افراد خرید کردن را برای برطرف کردن نیازهای روزمره انجام نمی دهند بلکه خرید کردن را تنها راه ممکن برای مقابله با اضطراب و درگیری های ذهنی، افکار منفی، خشم و بی حوصلگی می دانند. اما متاسفانه خرید کردن نیز نمی تواند راه رهایی این افراد از افکار و احساسات منفی شان باشد زیرا مدتی پس از خرید کردن متوجه می شوند کالای خریداری شده کاربرد چندانی برای آنها ندارد. در نتیجه دوباره غرق در احساس گناه، سرخوردگی و افسردگی می شوند و برای به دست آوردن روحیه خوب باز هم به خرید می روند و این چرخه معیوب همین طور ادامه دارد تا جایی که افراد معتاد به خرید دیگر قادر به کنترل خریدهایشان نخواهند بود. خرید کردن افراطی ممکن است تا جایی پیش برود که حتی منجر به ورشکست شدن فرد یا تحت تاثیر قرار دادن روابط فردی وی شود.

▪ تعداد زنان معتاد به خرید بیشتر است یا مردان؟

مطالعه ای در آمریکا نشان داده که ۱۷ میلیون آمریکایی (یعنی ۱ نفر در هر ۲۰ نفر) دچار این رفتار ند و زنان بیشتری در مقایسه با مردان، اعتیاد به خرید دارند. همچنین این اختلال در جوانان بیشتر شایع است. خانم ها بیشتر به خرید لباس و لوازم آرایش تمایل دارند و آقایان به خرید تکنولوژی هایی مثل لپ تاپ و تلفن همراه.

▪ برای درمان این اختلال باید چه کرد؟ آیا نیاز به روان درمانی وجود دارد یا با کمک برخی دستورالعمل های انضباطی و تمرینی می توان جلوی این رفتار را گرفت؟

در صورتی که خرید افراطی به دلیل مقابله با افسردگی و اضطراب باشد لازم است که فرد از یک روان شناس کمک بگیرد تا به آموختن مهارت های مقابله با اضطراب و افسردگی و افکار منفی بپردازد. در این صورت دیگر خرید تنها راه مقابله وی با احساسات منفی نخواهد بود. همچنین در اختلالات دوقطبی نیز مراجعه به روان پزشک و روان شناس الزامی است. علاوه بر این، راهکارهای دیگری نیز توصیه می شود. برای نمونه، یکی از پیشنهادها این است که فرد پول زیادی با خود همراه نداشته باشد تا پس از دیدن چیزی بلافاصله نتواند اقدام به خریدن آن نکند. یکی دیگر از توصیه ها این است که افراد به نیازهای زیر بنایی خود توجه بیشتری کنند. در واقع، گاهی نیاز در جمع بودن، افراد را به خرید وا می دارد. در حالی که فرد با شرکت در کلاس های ورزشی یا فرهنگی به نحو مفیدتری می تواند این نیاز را رفع کند. استفاده از گزینه های جایگزین راهکار دیگری است و برای نمونه به فرد توصیه می شود هرگاه دچار استرس می شود کمی در هوای آزاد قدم بزند.