صفحه 40 از 68 نخستنخست ... 3036373839404142434450 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 391 تا 400 , از مجموع 680

موضوع: •°•(¯`·._ متن ها و شعرهای عاشقانه _.·´¯)•°•

  1. #391
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اشک مهتاب

    تو ديروز،برچشم من،چشم بستي بصد ناز،درديده ي من نشستي
    مرا با دو چشمي که آتشفشان بود نگه کردي و خنده بر لب شکستي

    زچشم سيه مست ناز آفرينت بجان وتنم،مستي خواب ميريخت
    نگاهت چو ميتافت بر ديده ي من به شام دلم موج مهتاب ميريخت

    چو لبخند روي لبت موج ميزد- دل من از آن موج، توفانسرا بود
    چو نسرينه اندام تو ،تاب ميخورد مرا حيرت از شاهکار خدا بود

    پي نوشخندي چو لب ميگشودي بدندان تو بود، لطف سپيده
    ندانم که الماس دندان نما بود و يا اشک مهتاب، بر گل چکيده؟

    بسي رفت و بي مستي عشق بودم بچشمت قسم،مستي از سر گرفتم
    تو ديشب نبودي،خيالت گواه است که او را به جاي تو در بر گرفتم

    پس از اين، دلم بيتو چون گور سرد است بيا بخت من شو،در آغوش من باش
    مرو،بي تو شبهاي من بي ستاره است تو پروين شبهاي خاموش من باش

    شاعر:مهدي سهيلي


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #392
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    همسفر خسته ام از این همه راه
    خسته از نای و نی و این همه اه
    راه ، تکرار زمان است چرا
    همسفر فاش بگو راز چرا
    اری از ایینه ها نیست نشان
    ان نشان های نهان نیست عیان
    اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم
    مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم
    هوشیارم ز دل ِ خویش چرا
    ان که مستم بکند ، نیست چرا
    همسفر گرچه رهایم کردی
    راست گو ، ره به کجا اوردی
    نکند باز به من می خندی
    زین که پروانه شدم می خندی
    خنده کن تا که منم سوز شوم
    بنواز تا که منم کوک شوم
    ره به تنهایی من می گرید
    همسفر ، باش ، دلم می گرید
    خُنک ان روز که اندر پیش است
    دل ِ زهر خورده ی من در نیش است
    باش تا سایه ای بر من باشی
    وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #393
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا برجاست

    سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست

    تو يك روياي كوتاهي دعاي هر سحر گاهي

    شدم خواب عشقت چون مرا اينگونه ميخواهي

    من ان خاموش خاموشم كه با شادي نمي جوشم

    ندارم هيچ گناهي جز كه از تو چشم نمي پوشم

    دو غم در شكل اوازي شكوه اوج پروازي

    نداري هيچ گناهي جز كه بر من دل نمي بازي

    مرا ديوانه مي خواهي ز خود بي گانه ميخواهي

    مرا دل باخته چون مجنون ز من افسانه مي خواهي

    شدم بيگانه با هستي ز خود بي خودتر از مستي

    نگاهم كن نگاهم كن شدم هر انچه ميخواستي

    بكش اي دل شهامت كن مرا از غصه راحت كن

    شدم انگشت نماي خلق مرا تو درس عبرت كن

    نكن حرف مرا باور نيابي از من عاشق تر

    نميترسم من از اقرار گذشت اب از سرم ديگر

    سلام اي كهنه عشق من كه ياد تو چه پا بر جاست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #394
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    وقتی آخر یه قصه، غصه ی تلخ فراقه
    خاطرات سبز و رنگی همشون یه مشت سرابه
    قلم از سکه میفته، چشم میشه یه رود پر آب
    دل اسیر درد دلتنگی میشه یه دشت مرداب

    یعنی اون روزای آبی بینمون فنا شد و رفت؟!
    یعنی روزگار دلگیر کار ما رو ساخت و در رفت؟!
    یعنی باز موج جدایی ساحل عشق و خراب کرد؟!
    دوباره جای ستاره آسمون رد شهاب کرد؟!

    حالا آهوی فراری! بلبل همیشه ساکت!
    بیا این قلب شکسته ،مال تو توشه ی راهت

    یادته وقتی برات ترانه ی عشق و سرودم
    به تو گفتم مثل روحی توی بند بند وجودم
    من بت غرور بودم، یادته زدی شکستی
    به فدای تار موهات گرچه راه عشق و بستی
    قلب من پر از غمت بود ، قدر ماهی های یک رود
    کاشکی که نمی شکستیش ، آخه اون جای خودت بود!

    تو برام بدون همتا، تک گل باغ وجودم
    من برات؟؟! یادته گفتی ، فرق نداشت بود ونبودم
    وقت رفتن از تو خواستم ، حالا که پیشم نموندی
    حالا که غرور و قلبمو ش***دی
    حالا که فاصلمون خیلی زیاده و تو دوری
    جون خاطرات خوبمون برام سخته صبوری
    نکنه روزای سبزمون سیاه شه
    نکنه حتی بخوای هر چی که بینمون بوده، اونم تباه شه

    حالا آهوی فراری! بلبل همیشه ساکت!
    بیا این قلب شکسته ،مال تو توشه ی راهت

    نازنینم! کاشکی برمی گشتی پیشم
    کاش می دونستی نباشی، من دیگه بهار نمیشم
    کاش بدونی اگه می خندم هنوزم
    نمی خوام به روزگار بگم که از دستش می سوزم
    اما انگار قسمت اینه که یه عاشق باز بشینه
    زیر قطره های بارون، تا کسی چشمای خیسشو نبینه
    این منم درخت بی برگ، ضربه سخت تبر رو تنه ی دلم نشسته
    تبره ، انگاری این بار پل وصل و هم شکسته....

    برو آهوی فراری! بلبل همیشه ساکت!
    الهی خدای عاشقا باشه پشت و پناهت، پناهت، پناهت...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #395
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گفتمش در عشق پا برجاست دل
    گر گشایی چشم دل، زیباست دل
    گر تو ذورحمان شوی دریاست دل
    بی تو شام بی فرداست دل
    دل زعشق روی تو حیران شده
    در پی عشق تو سرگردان شده
    گفت در عشقت وفادارم بدان
    من تو را بس دوست میدارم بدان
    شوق وصلت را بسر دارم بدان
    چون تویی مخمور خمارم بدان
    با تو شادی می شود غم های من
    با تو زیبا می شود فردای من
    گفتمش عشقت به دل افزون شده
    دل زجادوی رخت افزون شده
    جز تو هر یادی به دل مدفون شده
    عالم از زیبایی ات مجنون شده
    بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش
    طعمه بوسه از سرم برد عقل و هوش
    در سرم جز عشق او سودا نبود
    بهر کس جز او در این دل جا نبود
    دیده جز بر روی او بینا نبود
    همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
    خوبی او شهره آفاق بود
    در نجابت در نکوهی طاق بود
    روزگار اما وفا با ما نداشت
    طاقت خوشبختی ما را نداشت
    پیش پای عشق ما سنگی گذاشت
    بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
    آخر این قصه هجران بود و بس
    حسرت و رنج فراوان بود و بس
    یار ما را از جدایی غم نبود
    در غمش مجنون عاشق کم نبود
    بر سر پیمان خود محکم نبود
    سهم من از عشق جز ماتم نبود
    با من دیوانه پیمان ساده بست
    ساده هم آن عهد و پیمان را شکست
    بی خبر پیمان یاری را گسست
    این خبر ناگاه پشتم را شکست
    آن کبوتر عاقبت از بند رست
    رفت و با دلدار دیگر عهد بست
    با که گویم او که هم خون من است
    خصم جان و تشنه خون من است
    بخت بد بین وصل او قسمت نشد
    این گدا مشمول آن رحمت نشد
    آن طلا حاصل به این قیمت نشد
    عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست
    با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
    از غمش با دود و دم همدم شدم
    باده نوش غصه او من شدم
    مست و مخمور و خراب از غم شدم
    ذره ذره آب گشتم کم شدم
    آخر آتش زد دل دیوانه را
    سوخت بی پروا پر پروانه را
    عشق من از من گذشتی خوش گذر
    بعد از این حتی تو اسمم را نبر
    خاطراتم را تو بیرون کن زسر
    دیشب از کف رفت فردا را نگر
    آخر این یک بار از من بشنو پند
    بر منو بر روزگارم دل مبند
    عاشقی را دیر فهمیدی چه سود
    عشق دیرین گسسته تار و پود
    گرچه آب رفته باز آید به رود
    ماهی بیچاره اما مرده بود
    بعد از این هم آشیانت هر کس است
    باش با او یاد تو ما را بس است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #396
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
    صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
    خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
    بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
    خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
    می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
    خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
    هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
    خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
    نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
    خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
    بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره
    خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
    نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
    خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
    تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
    خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
    بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن
    خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
    وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
    خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
    از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
    خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
    اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
    خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
    بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
    خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
    کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
    خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
    چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
    خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
    اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
    خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
    چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
    خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
    اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
    خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
    دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
    خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
    که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
    خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
    تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
    خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
    از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
    خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
    ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #397
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    گل شکسته
    شاخه گلی شکسته تو دسته تو اسیرم
    اگه نیایی تو پیشم یه وقت دیدی میمیرم
    محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم
    محتاج یک نگاه و قهر بکنی میمیرم
    دستو پامو گم می کنم
    وقتی نگام می کنی تو
    نفس نفس هول می کنم
    وقتی صدام می کنی تو
    تو دفتره خاطره هام
    تو ذهن و تو آرزوهام
    اسم تو هم شده فراموش
    اسم تو هم شده فراموش
    یادم دادی بسوزم... دارم می سوزم...دارم می سوزم
    اشکه چشامو دیدی بگو به چی رسیدی
    قسم به بی قراریت مردم از چشم انتظاریت
    محتاج یک نگاتم تا جون دارم فداتم
    محتاج یک نگاه و قهر بکنی میمیرم
    دستو پامو گم می کنم
    وقتی نگام می کنی تو
    نفس نفس هول می کنم
    وقتی صدام می کنی تو
    تو دفتره خاطره هام
    تو ذهن و تو آرزوهام
    اسم تو هم شده فراموش
    اسم تو هم شده فراموش
    می دونی که دوست دارم
    واسه اینه که دل می سوزونی تو
    گفتم بهت دوست دارم
    اما حالا من پشیمونم
    برو به درک برو به درک برو به درک


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #398
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    عشق فراموش شده

    تو که میدونی عشق منی دوست دارم
    واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم
    یادته اون روزا که دستت تو دسته من
    حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من
    میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم
    زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم
    چرا تو لج میکنی
    ابروهاتو کج میکنی
    زندگیم تموم شدش برای تو
    عمر من حروم شدش به پای تو
    واسه تو حاضر بودم ستاره هارو بشمورم
    شهرو آتیش بزنم بیام بگم دوست دارم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #399
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    فــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــریــــــــــــاد

    فــــــــــــــــــــریــ ـــــــــــادی بـــــــرای تــــــــــــــــو
    فریادی که از اعـــــماق قلـــــب خستـــه ام پا می گیرد
    و هــــــــــــــنــــــــــوز کــــــــــــــــه هـــــنـــــــــوز اســـت
    و بــــا ایـــــــــــــن کــــــــه مـــــــدت ها از رفتنــــــت گذشته
    هنــــــــوز بر حنــــــــــــــجره خســــــته ام جاری نگـــــــــــشته

    زیـــــــــبایــــــم
    هنوز نتوانسته ام درد عمیق
    نبــــودن و رفتـــــــنت را باور کنـــــم

    عشــــــــــــــــــــــق من
    هنوز صـــــدای زیبای مستیت
    و هنوز گم شدن در قطره قطره ی
    بـــــــــــــعد صدایت فراموشم نشده
    و بــــــــــه خدای اسمان ها قســـــــــم
    هـــــــنــــــوز کـــــه هــــنـــــوز اســـــــــت
    عروجی که با تو بودن برایـــم اورده پایان نیافته

    پرنده را که ازاد کنی
    روزی برمــــــــــی گردد
    و مــــــــــــــن خاکـــــــی
    از ایــــــــــن اتفــــــاق زمینی
    زیـــــــــــــاد دور نیســــــــتــــم
    روزی مـــــــــــــــی ایـــــــــــــــــم
    و تـــــــــــــــو را بــــــــــا خـــــــــــــود
    بـــــــــــــــه اوج رویاهـــــایم می بــــرم
    مـــــی بــــــــــرم تــــــــــــا ببــــــیــــــــنی
    مــــــــــخمـــــــــل رویــــــاهــــای پســــــــرک
    چــــــــــــــــــــه رنــــــــــــــــــگــــ ـــــــــــــی دارد!!!!!!!
    مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــن می ایـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــم مـــــــــــــــنــــــــ ــــــــــــتـظــــــــــ ـــــــــــــرم بــــــــــــــــــــــــ اش



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #400
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تموم خاطراتت يادم مياد
    ياد اون روز که دلت ميگفت منو ميخواد
    اگه تو نموني پيشم ديونه ميشم
    آخه من چي کار کنم تو بموني پيشم
    فکر تو يه لحظه از سرم نميره
    من ميگم ميموني اما دل ميگه ميره
    ميدونم تو ميري مهرم حروم می شه
    ميدونم تو ميري مهرم حروم ميشه



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 40 از 68 نخستنخست ... 3036373839404142434450 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/