شهاب الدین عبدالله مروارید متخلص به بیانی ، نویسنده ، شاعر، خوشنویس ، نوازنده و آهنگساز اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم . در ۸۶۵ به دنیا آمد و تقریباً تمام دوران حیات خود را در شهر هرات گذراند. پدرش ، شمس الدین محمد صدرمروارید، از بزرگزادگان کرمان بود که در فتنة ترکمانهای قراقوینلو (۸۵۵ ـ۸۷۲) از کرمان به هرات کوچ کرد (خواندمیر، ص ۳۹۵) و مورد عنایت ابوسعید محمد (متوفی ۸۷۳) قرار گرفت و ابتدا وزیر او و سپس وزیر سلطان حسین بایقرا (حک : ۸۷۳ ـ۹۱۱) شد (همانجا). بیانی نیز به تبع پدر، در ابتدای جوانی به دربار حسین بایقرا راه پیدا کرد و پس از مدتی به مقام صدارت رسید و نیز منصب دیوان «رسالت و پروانه » به او محوّل گشت و بعد از آن در جرگة امرا درآمد و به جای امیر علیشیر نوایی (۸۴۴ ـ۹۰۶) بر فرمانها و منشورهای سلطانی مهر می زد (میرخواند، ج ۷، ص ۲۵۶ـ۲۵۷؛ سام میرزا صفوی ، ص ۱۰۳). پندنامه ای که علیشیر نوایی هنگام سفر حج خطاب به وی نوشته (کتابخانة ملک ، نسخة خطی ش ۶۴۲۸، گ ۱۳۰پ ـ ۱۳۱ر) جایگاه او را نزد این وزیر هنردوست نشان می دهد. پس از آنکه شاه اسماعیل اول صفوی (حک : ۹۰۵ـ۹۳۰) در ۹۱۸ خراسان را تصرف کرد، بیانی را نزد خود فراخواند (سام میرزا صفوی ، همانجا). نمی دانیم که وی در دستگاه شاه اسماعیل چه منصبی داشته ، اما به گفتة نفیسی (ج ۱، ص ۲۶۰) به وزارت شاه اسماعیل رسیده بوده است . او در ۹۲۲، بر اثر بیماری آبله ، درگذشت (همانجا).
از قصیده ای که در منقبت مولای متقیان (سام میرزا صفوی ، ص ۱۰۵ـ۱۰۶) و رباعیاتی که در وصف آل عبا و سادات سروده ( مونس الاحباب ، نسخة خطی کتابخانة بودلیان ) و نیز از دیباچة تألیفاتش ، به نظر می رسد که شیعه بوده است . از فرزندان بیانی ، نورالدین محمد مؤمن (متوفی ۹۴۷) از همه معروفتر است . وی از خوشنویسان بنام سدة دهم و معلم و مربی ابونصر سام میرزا، فرزند شاه اسماعیل (سام میرزا صفوی ، ص ۱۰۷)، و رئیس کتابخانة شاه طهماسب بوده است ( رجوع کنید بهبیانی ، ج ۱، ص ۱۹۴).
بیانی از جمله شاعران متوسط دورة تیموری است . در غزلهای خود بیشتر از عبدالرحمان جامی پیروی کرده و مثنوی خسرو و شیرین خود را به تقلید از نظامی سروده است . با اینهمه ، شاعران معاصرش به سخندانی او اعتماد داشته اند، چنانکه در منزل او گردهم می آمدند و اشعار خود را می خواندند ( رجوع کنید به واصفی ، ج ۲، ص ۱۸۶ـ۱۹۰). بیانی در نوازندگی نیز چیره دست بود (همان ، ج ۲، ص ۲۴۴) و در مجلس حسین بایقرا قانون می نواخت (همان ، ج ۱، ص ۴۹۴). همچنین در فن «صوت بستن » (آهنگسازی ) تبحّر داشت و یکی از آهنگهای او به نام «سرمست و یقم چاک » در شهر هرات شهرت بسیار یافته بود (همان ، ج ۱، ص ۴۳۸).
او در خوشنویسی و تحریرِ انواع خطوط سلیقه و مهارت داشت و مصطفی عالی افندی (ص ۹۷) مهارت ویژة او را در چپ نویسی ستوده است . وی خطوط اصول را نزد مولانا عبدالله طبّاخ (متوفی ۸۹۷) و خط تعلیق را از روی خط خواجه تاج الدین سلمانی مشق کرد (بیانی ، همانجا).
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)