ترانه ی دوم آزالیا در بازار آیینه
گل!
گندم!
گناه منم!
خنده ی اردی بهشت،
عطر ماه منم!
خاک منم. باد تویی
باد منم. باده تویی
باده منم. تاک تویی
خاک منم. باد منم. باده منم. تاک منم
مرا ببو! مرا بنوش!
ببویمت! بنوشمت!
کاکل هدهدم ببین!
تاج بنفشه ام نگر!
پر پر پروانه شدم
هستی و هستانه شدم
دانه ی دردانه شدم
ببار! تا ببارمت
آبی بخواب آزالیا!
برایت بستری خوشرنگ بافته ام
از نیلوفر و آواز های بودا
آزالیا!
پیراهنت را باد با خود برد.
در حیرانی مرمر و باران
باد بود و نبود
بال بود و نبود
بال و باد بود و بود نبود
بال بال بود
وبال بال لب بود و لبالب لب بود و نبود
الا الا، الا لا، هلا لا الا
آزالیا!.
بال وپر بود
کبوتر بود
پر، پر، پرپرپر بود
تا بوته های تمشک و تمنا...
مرا دریاب!
آزالیا!
آزالیا،
دختر خوش گیسو،
از نارگیل پستان هایش
شرابی گلبو
در گلوی من چکانید.
سپیده ی هزار و یکم بود
آزالیا!
و من،
ابلیسی آبی،
همه ی آوازهایم را
در نی لبکی برهنه برایت نواختم...
تو از میان آن صدف پر از سپیده برخاستی...
از نوک پستان هایت نور می چکید...
در آوازهای نی لبک پیچیدی
و آبی و نورانی در من فرو شدی.
و من در غبار زرد ابدی
فریاد بر کشیدم:
آزالیا! آزالیا! آزالیا!
و جهان پرشد :
آزالیا! آزالیا ! آزالی
لی لی لی لی ی ی ی ی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)