آزالیا!!!



خزان، نچشیده


انارنشکفته ی پستانش


آفتاب، ندیده


برف کوفته ی اندامش


طعم بوسه نداده به کس


تمشک مست لبانش


به دو سکه ی زر!



و من چشمانم را


که بسیار دوستشان داشتم


فروختم


به دو سکه ی زر!