ختنی
مشک ختن به سینه تو داری،
بانوی نقره تن!
نسیم بوسه منم.
ختنی
مشک ختن به سینه تو داری،
بانوی نقره تن!
نسیم بوسه منم.
غزل خانوم
سبزٍ شیراز است،
سروٍ ناز است؛
یا تو می آیی،
غزل خانوم!
سماع
بال بنفشه از اردی بهشت آورده ام
برای زخم سینه ی پوینده
با چند قطره آواز قناری
برای گلوی مختاری
سماع عاشقان کجاست!!!
رابعه
توت هرات است، لبانت
و دو سیب سمرقند
در پیرهن نهان داری
برهنه
پیراهن در پاگرد این پناه رها کن
تا باران بوسه ببارم
بر آن صنوبر مست
باغ پیراهن
دو آلوی بخارا
به باغ پیراهنت
دکمه بگشا
که بوسه منم!
باران من
ببار
ببار بر تابستان جانم
بر ظهر داغ لبانم
رنگ خنده ی تابستان است
گیلاس تشنه ی لبانت
عروس خیابان
نگاه کن!
کالسکه های نور
عبور می کنند
تا مرا
به کاخ های بلور برند.
بیا!
رویا را از دستان من بنوش!
*
بر صخره ی سیاه خیابان
خیس و برهنه ایستاده ام
و ترس در مردم چشمانم تخم کرده است.
گناه را از چشمان من بنوش!
*
این کالسکه های سیاه
تابوت زنبق های مست منند
خدارا از پستان من بنوش
پیش از آن که پرپر شوم.
شادیانه
لاله لاله لاله شد
لاله ها پیاله شد
بید و باد و باده شد.
خانقاه آسمان،
رقص چلچله
سماع لکلکان
شور و سور و نور
تر شد و ترانه شد.
جان، جوان شد و جهان،
پر از جوانه شد.
زمانه و زمین ز ناز،
باز نرگسانه شد.
برخیز و بنفشه ای،
در دست من بکار!
وانگه بزن هوار:
بهار جاودانه شد!
آبی آبی آبیانه شد
شاد شاد شادیانه شد.
ویکتور خارا
بر سانتیاگو باران سوسن می بارد.
کسی با دستان بریده،
آهنگی گم شده می نوازد،
برای روسپیان گرسنه،
بر پلکان کلیسایی زرد.
کبوتری بر کاسه ی شکسته ی گیتاری
نور می نوشد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)