طرح
صبح سیمین و آسمان کبود
کومه ها سرکشیده از مه و دود
جاده ها زیر چرخ مرکب ما
پا به پای زمانه می فرسود
عطر نمناک دره ی چالوس
دم ما را ، زدوده می پالود
پشته ی سرخ شاخه های تمشک
با سخاوت لمیده بر لب رود
زورقی در کرانه های افق
گاه بر اوج موج و گاه فرود
سایه گستر صف سپیداران
سرفرود آورید و گرم سرود
اینک اینک دقیقه ی موعود
آمدی آمدی درود ، درود
این چنین است و هر چه باداباد
. وین چنین بود و هرچه بودا بود