عاشقانه 8
چه خوبی ای زرد پی « آشیل »
که مرا به قله ی رفیع دوست رهنمون شدی
چه رحمت باز یافته ای .
چون از معبر باریک می گذشتم
دریافتم
که من
نخستین مردی نیستم که برین شکوه ره می یابم
اما چون به سختان باز پس می نگرم
و معبد را ، فراز آشیانه عقاب می بینم .
بر آستان معبد سجده می کنم .
که :
من نخستین مردی نیستم که برین شکوه ره می یابم .
خدایا ،
اما
فرجامین زایر معبدم بشناس
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)