به رود بیندیش
اگر بر آتش تیزی و تند می رانی
به آن که سوخته از درد سینه سوز نظر کن .
به سردناکی خاکستر کبود بیندیش
که ارتفاع زبان های سرخ بودن را
به خاک تیره نشاند .
زمانه کشمکش رفتن است و پیوستن
من این سروده ی خوش را به جان پذیرایم :
رها شو از سلاله ی دریا .
به رود بیندیش