شعر خورشید

مجموعه ی ستاره ها


خورشید جاودانه می درخشد

در مدار خویش

ماییم که پا جای پای خود می نهیم

و غروب می کنیم ، هر پسین

آن روشنای خاطر آشوب

در افق های تاریک دور دست

نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین

مرا به طلوعی دوباره می کشاند

ای راز

ای رمز

ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین