پشت عشق پنهان مي شوم و
به تو مي نگرم
مثل هميشه.
چهره ات
مثل كتابي ست
كه در باد ورق مي خورد
ودريا
سطر اول آن است
دريايي كه زيرش با گچ آبي خط كشيده اي.
جادوگر كوچك من!
آفتاب را سر ميز مي آوري
همين طور آب و خاك را
باتو
خيلي چيزها
گرداگرد ما ن مي چرخند
مي خواهي ظاهر شوند
وظاهر مي شوند
سيم هاي تلگراف
پرنده
وگربه اي كه مي لنگد.
كنار تو
من مثل ظرفي قديمي هستم
كه تازه از خاك در آورده اند
ظرفي؛ غم انگيزوبيهوده
ورها
بر دامنه يك روز تازه.
پشت عشق پنهان مي شوم
ودرون و بيرونم
پرازاشكال كج ومعوج.


شعر فوق از اوکتای رفعت شاعر شورشی ترکیه
مترجم رسول یونان