شکوه سبزه زار

تو شکوه دمیدم نوری
که نشسته به سینه ی آب
تو صدای شکٿتن روزی
که رسیده ز قله ی خواب
تو گذشتی از توٿان ها
تو گذشتی از باران ها
از بی کران ها
تو رسیدی از آن سوی دریا
گل و عشق و ترانه رسید
گل یخ از نسیم تو پژمرد
دل غنچه به سینه تپید
تو بمان
تو بمان
تو بمان ای همیشه بهار
ای شکوه سبزه زار