دود کش
همه ماهی های رود خانه مردند . ولی دودکش هنوز دود می کند .
دود کش
همه ماهی های رود خانه مردند . ولی دودکش هنوز دود می کند .
وقتی مودب ترین سیاستمدار دنیا را داخل قبر گذاشتند، تازه روحش به لذت درازکردن پاها پی برد..
کسی آمد و به پنجره ام گل مالید ولی من منتظر بارانم.
سه و نیم نیمه شب صدام کرد و گفت الان متولد شدی چقدر زیبا شدی....
گویند ، دیوانه از نور ماه هرچه دور تر ، بهتر
در افسون شب
همین چراغ را نداشتن
باور کنید ، دیوانگی فزونتر خواهد شد
از دزد لب بام می ترسم .از سایه ی سبیل های تا به تاش خسته شده ام . باید یک سگ برای خانه بخرم .
طبقه دوم پاساژ علاءالدین، دختری خسته و پریشان
- آقا یه سیم کارت میخوام که شماره ش رو هیچکی نداشته باشه..
... و در پایان این وصیت نامه، وصیتی هم به عزرائیل میکنم که دلم را بگذارد برای آخرین مرحله.
پیرمرد با صدای گرفته ای گفت: " آدم همیشه دوست داره یکی پیشش باشه که بگه چرا خروپف می کنی؟ این جوری بهتره تا که آدم تنها باشه .. "
«هیچ صیادی، در جوی حقیری... مروارید صید نخواهد كرد.»
من امّا صید كردم:
تصویر تو روی آب افتاده بود!
داستانكي از حسين احمديان!
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)