نشستن بهلول در مسند هارون روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند خلافت را خالي و بلامانع ديد ،فورا بدون ترس بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت .
چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده كردند، فورا بهلول را با ضرب تازيانه از مسند هارون پائين آوردند. بهلول به گريه افتاد و در همين حال سررسيد و ديد بهلول گريه مي كند . از پاسبانان سبب گريه بهلول را سئوال نمود .
غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند . هارون آنها را ملامت نمود و بهلول را دلداري داد و نوازش كرد .
بهلول گفت من بر حال تو گريه مي كنم نه بر حال خودم . بجهت اينكه من به اندازه چند ثانيه برجاي تو نشستم ، اينقدر صدمه و آزار و اذيت كشيدم و تو در مدت عمر كه در بالاي اين مسند نشسته اي ، آيا تورا چقدر آزار و اذيت مي كنند و تو از عاقبت كار خود نمي ترسي ؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)