تایپوگرافی کلمه “حمام”
ـ
کوچکترین و زیباترین عضو حزب الله
امید نوشته: چند روز قبل،ستایش خانوم رو زیر آفتاب داغ دیدیم واستاده بود تاکسی سوار شه ولی هیشکی سوارش نمی کرد. آخه جائی که می خواست بره خیلی بدمسیر بود. مام با موتور می خواستیم سوارش کنیم برسونیمش ولی رومون نشد بهش بگیم فقط فرت و فرت عین خبرنگارا ازش عکس می گرفتیم و چنگیز هم ازش امضا گرفت.. ـ
اصلا” این سریال ستایش چی هست؟ این روزا هر دختری به دنیا میاد اسمشو می ذارن ستایش ! به نظرم به خاطر این سریال فروش کارخانه های دستمال کاغذی خیلی بالا رفته. این دخترا می شینن پاش برای هر قسمت از سریال یه بسته مصرف می کنن!! ـ
این عکس از خیابان گاندی تهران توسط موبایل گرفته شده است و بلاتکلیفی مردم در قوانین راهنمایی و رانندگی را نشان می دهد
به فاصله کمتر از 2 متر هم مجوز پارک خودرو با پرداخت پول صادر شده است و هم در صورت توقف با جرثقیل خودرو حمل خواهد شد! ـ
اتفاقاتی که فقط در ایران ممکن است رخ دهد
ریه سیگاری
عرضه کیت تبدیل ادرار به آب نوشیدنی برای فضانوردان
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمیدانند پروفسور به چه کسی اطلاق میشود و حتی نمیدانند چگونه نوشته میشود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند
ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشم نخورده است. دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخرهای به نظر میرسد. میدانید چرا؟ چون این انسانها با این عناوین تعریف نشدهاند. موتزارت را همه جهان با سمفونیهای بینظیرش میشناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر “دکتر” پیش از اسمش ندارد
اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است ! دکتر محمود احمدینژاد را داریم که همه کاره است ! مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف بود ! و . . . و آخري هم اسم این کوچه است که من تا به حال نشنیده بودم: “پروفسور دکتر” محمود حسابی! ـ
حرفهای در گوشی
به این میگن تفاوت
ماجرای ازدواج دوم محمدرضا شریفی نیا
مجله سیب سبز: محمدرضا شريفينيا اين روزها حال و روز خوشي ندارد! مدتي است شايعه شده او با بازيگر سينماي ايران «رز رضوي» ازدواج كرده و حتي ماه عسلشان را هم در مكه گذراندهاند! حالا راست يا دروغش به گردن راوي! محمدرضا شريفينيا در واكنش به اين صحبتها چنين گفته: «چه خوب است خبرنگاران، همانگونه كه براي گرفتن يك مصاحبه يا خبر كاري، بارها و بارها با هنرمندان تماس ميگيرند و تا نرسيدن به مقصود دست از تلاش برنميدارند، قبل از انتشار اخبار مربوط به زندگي خصوصي آدمها نيز همين سماجت را براي تاييد خبر به كار گيرند تا باعث اشاعه اطلاعات غلط نشوند. سرك كشيدن در زندگي خصوصي مردم كار ناشايستي است اما انتشار خبر كذب گناهي نابخشودنيتر است. اميدوارم از اين پس نسبت به انتشار اخبار نادرست از زندگي ديگران همانگونه رفتار كنيد كه مايل هستيد با زندگي خودتان رفتار شود.» البته قبل از اين اتفاقات، چند وقت پيش وقتي محمدرضا شريفينيا به همراه دخترش مليكا براي ديدن كنسرت يكي از گروههاي مشهور پاپ به سالن برج ميلاد رفته بودند، به دلايل نامعلومي از سوي مردم حاضر در مراسم به شدت هو شدند، بهطورى كه با كمك مسئولان برگزارى كنسرت از يكى از درهاى اضطرارى سالن به سرعت خارج شدند!
ـ
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)