کوتاه اما عاشقانه...

[tina]

آن روز كه تو رفتی
از آن سو
و من هم از این سمت،
دنیا به دو پاره شد
به سویی و به سمتی...

[tina]

کلاف زندگی ام که گم شد
در جایی نامعلوم کسی پیدایش کرد
و به جایی دور برد

نمی دانم چگونه می بافدش
که مرا این جا بی سرنوشت می نامند

[tina]

قلب آبستنم

تیر می کشد



تو

بر بام خیالم

اذان می گویی





می زاید



چشمهایم

پر می شود از

نوزاد اشک

[tina]

بعد از رفاقت باد و برگ

بی سقف می شود

لانه ی کلاغ

میان بازوان شاخه

[tina]

اشک های نیامدنت
روی گونه ام ماسید
نبوس..
نمک گیر میشوی

[tina]

نفسهای چکیده

درتنور سرد زندگی

چه می توانی کرد

-وقتی به مرگ گرسنه ای!

[tina]

به تارهای زندگی

- چندانکه نواختم-

ترانه ی درچنگ نیآمد!

[tina]

ماه

به راه افتاده درصبحگاه



ازپی اش

-باید-

خورشیدی بپاشم.

[tina]

تا

بیایی

مرا


عطش خواهد نوشید



-ای موج!

[tina]

دوست داشتم تو را
به اندازه دوست داشتنم
در آغوش بگیرم
اما ،
چقدر فاصله دارم از تو
انقدر که فقط
لبخند های تو را می بینم