مجید سلیمی بروجنی
طی سالها و دهههای گذشته احزاب موجود در ایران تلاشهای بسیاری کردهاند که نگاه اقتصادیشان را تقویت کنند. ولیکن در عمل دیدهایم که آنها در انجام این کار، توفیق چندانی کسب نکردهاند. این معضل به هنگامه انتخابات نمود بیشتری پیدا میکند و کاندیداها به هنگامه انتخابات چارهای ندارند به جز اینکه با یک سری شعارهای متناسب روز که قرابت بیشتری با مشکلات و نیازهای مردم دارد، آنها را با خود همراه کنند.
نداشتن برنامههای بلندمدت و مدون از سوی کاندیداها، دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده را برای آنها دشوار میسازد. نباید فراموش کنیم عمده مشکلات مردم در حوزههای اقتصادی میباشد و در زمان انتخابات کاندیداها اکثر برنامههای خود را پیرامون این موضوع میگذارند و به مردم ناامید، امید داده و آنها را با خود همراه میسازند. ظواهر امر گویای این است که اقتصاد دولتی و نداشتن برنامه اقتصادی احزاب از مهمترین دلایل پوپولیسم اقتصادی میباشد.
پوپولیسم اقتصادی عکسالعملهای مردم و دهکهای پایین جامعه است و در اقتصادهایی نمایانتر است که دارای سطوح بالاتری از نابرابری اقتصادی، فقر، بیکاری، تورم و ... هستند. بهترین دلیلی که مشخص میکند پوپولیسم یک پاسخ احساساتی و هیجانی است و بر تفکر و عقلانیت استوار نیست، این است که با وجود شکستهای پیدرپی، عقبنشینی نمیکند. پوپولیسم اقتصادی، جهان را بسیار ساده تصور میکند و برای هر معضلی یک راهحل ساده نشان میدهد.
پوپولیسم که با سیاستهای خود باعث تحمیل گرانی و کمیابی کالاها میشود برای از دست ندادن هواداران خود ناگزیر است تا توجیهی اخلاقی بیاورد یا اینکه مسببی عینی یا خیالی برای این مشکلات معرفی کند. رهبران پوپولیسم هرگز وعدههایی نمیدهند که به طور بالقوه مزایایی نداشته باشد، اگرچه این وعدهها برای اقتصاد کشور در آینده ویرانگر باشد.
در کشور ما به نظر میرسد جریانهای سیاسی خیلی زود به سمت پوپولیسم کشیده میشوند. در بسیاری موارد افراد یا گروهها با تهییج احساسات مردم و با استفاده از شیوهها و روشهای غیردموکراتیک یا برانگیختن و تحریککردن احساسات مذهبی ملی مردم، آرای بیشتری را کسب میکنند بدون اینکه لازمه دموکراسی – شفافیت و آگاهی– را برآورده کنند. پوپولیسم با همه تنوع و ساختارهای متفاوتی که در تاریخ اجتماعی معاصر داشته با موج احساسات توده مردم روبهرو است و به این واسطه است که مشروعیت سیاسی پیدا میکند. به این معنا که تشکیلات و گروهی در جوامع موفق خواهند بود که بتوانند با استفاده از موج پوپولیسم در جامعه، توده مردم را به سمتی که خود میخواهند، هدایت کنند.
پوپولیسم در تاریخ و جغرافیای مختلف کارکردهای متفاوتی از خود نشان میدهد، در کشور ما نیز به دلیل وجود دورههای حکومتی استبدادی در زمانهای مختلف و به دلیل اینکه مردم از سطح سواد و دانش اندکی برخوردار بوده اند و رسانهها و مطبوعات آزاد به شکل مطلوب وجود ندارد تا به مردم در تصمیمگیری کمک و اطلاعات درست را به آنها برساند، پوپولیسم به سرعت گسترش پیدا کرده است. حتی امروز به این دلیل که جریان دموکراسی بستر مناسب و شایسته خود را به دست نیاورده، گرایش پوپولیستی بر جامعه غالب است که به نظر میرسد صدمات جبرانناپذیری را به آزادیهای فردی و اجتماعی افراد وارد میکند.
از نظر تاریخی اغلب دولتهای پوپولیستی در هنگامه یاس و ناامیدی مردم سر برآوردهاند. آنچه مانع پوپولیسم میشود شکلگیری و تقویت جامعه مدنی است. در جامعه مدنی، تشکلهای سیاسی، اقتصادی، مطبوعات و رسانهها به مردم اطلاعات میدهند تا بهتر بتوانند تصمیمگیری کنند و در این راستا دولتها با منتقدانی متشکل، مبهم و توانمند مواجه است که روند انحرافات تصمیمگیری را گوشزد و دولت را در رسیدن به اهداف خود یاری میرسانند. از این رو دولتهای اقتدارگرا توجهی به تشکلهای غیردولتی ندارند و دولت خود را صرفا با تودههایی از مردم طرف میسازد که امکان پیگیری مطالبات و نقد علمی و منصفانه دولت را ندارند و دلایل نادرست دولت را در توجیه مشکلات میپذیرد.
در نهایت پوپولیسم موجب نابودی خودش میشود. شور و هیجان اولیه توده به مرور میخوابد و امیدهای برانگیختهشده به سد واقعیات برخورد میکند و معلوم میشود که اینها فقط شعاری بیش نبوده است. این ورشکستگی پنهان نه تنها دولت پوپولیستی را زمین میزند که پیامدهایش گریبان دولتهای بعدی را هم میگیرد. به علاوه پوپولیسم، تودهها را به دشمنی با نخبگان میانگیزد و کینه توده را به دل روشنفکران میاندازد. روشنفکران و نخبگان را از عرصه عمومی به کنج محافل خصوصی میراند.
صحنه سیاست را به زیر موج هیجان میبرد، تصمیمات را از عقلانیت خالی، امور را غیرقابلپیشبینی، ارزیابی عقلانی را ناممکن و دشوار میکند. پوپولیسم اعتماد و اطمینان را زایل میکند.
هزینه تصمیمات را افزایش میدهد و پشت سر خود زمین سوخته امکانات و امیدها و اعتمادها را باقی میگذارد. پوپولیسم سیاست را مبتذل میکند و به خیابان میبرد، اما ممکن است در فرجام کار از بیابان و برهوت امیدها و اعتمادهای مدفون سر درآورد.
منبع : دنیای اقتصاد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)