در سال 1960 اولین فرزندش فریدا متولد شد و نیکلاس، فرزند دومش دو سال بعد آمد. پس از بازگشت از آمریکا پلات دچار افسردگی شدیدی شد. پلات احساس می‌کرد که هیوز به او خیانت کرده است. بر اثر این ناآرامی‌ها هیوز طاقتش تمام شد و کار را که نباید می‌کرد، کرد. در اینجا اسم زنی یهودی به نام «آسیه ویول» را که خودش هم مترجم و نویسنده بود می‌آورند. سیلویا از تد هیوز رسما تقاضای طلاق کرد و در دسامبر همان سال بعد از جدایی به همراه دو فرزندش- که هیوز آنها را نپذیرفت- به آپارتمان کوچکی در لندن نقل مکان کرد. اما این پایان کار نبود. خودکشی سیلویا چندان بی‌سر و صدا نماند. تد هیوز که نتوانسته بود این ماجرا را درک کند، فرزندانش را دوباره به خانه ای بازگرداند که آسیه هم در آنجا زندگی می‌کرد اما فشار از شدید از دست دادن سیلویا برای هیوز بسیار شدید بود و یاد و خاطره اش با او چنان بر زندگی اش سایه انداخته بود که زندگی را بر آسیه هم به جهنم تبدیل کرد. انگار مصیبت در زندگی زناشویی برای هیوز تمامی ‌نداشت.


asia5
آسیه همسر دوم هیوز. او هم مثل سیلویا خودکشی کرد. البته او تنها نرفت بلکه فرزند دو ساله اس را هم با خود برد.

پس از مدتی آسیه هم مثل پلات به مرز ویرانگری رسید و در سال 1969 او هم درست به همان شیوه ای که سیلویا خودش را کشته بود، به زندگی خود پایان داد. غم خودکشی دوم برای هیوز دو برابر بود چون آسیه دختر دو ساله ای را هم که از هیوز داشت همراه با خود به آن دنیا فرستاد. سال بعد هیوز با یک دختر روستایی ازدواج کرد که تا آخر زندگی با او بود. اما اندوه از دست دادن سیلویا از سویی و اهانت‌ها و تهمت‌های منتقدان، زندگی نامه نویسان، فمنیست‌های دوآتیشه و جامعه شاعران آمریکا همه باعث شد که او به خلوت و تنهایی و یادهای خود پناه ببرد و خاموشی اختیار کند.

Daffodils
این همان عکس معروفی است که می‌گویند هیوز با ساعت‌ها خیره شدن به آن، کتاب «نامه‌های تولد» را نوشت.