آدمـ هـا کـه عـوض مي شونـد ...
از سـلام و شـب بـخيـر گـفتـنشان
مـي شود ايـن را فـهميـد!
از حـرف هـا و نـگاه هـا
از گـودال هـاي ِ عـميـقي کـه
بيـن ِ تــو و خـودشان مي کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـي کُنـند ...
آدمـ هـا کـه عـوض مي شونـد ...
از سـلام و شـب بـخيـر گـفتـنشان
مـي شود ايـن را فـهميـد!
از حـرف هـا و نـگاه هـا
از گـودال هـاي ِ عـميـقي کـه
بيـن ِ تــو و خـودشان مي کـَـنـند
و تـويـش را پُــر از دليـل مـي کُنـند ...
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
شادی تو بیرحم است و بزرگوار
نفست در دستهای من ، ترانه ی سبزی ست
من برمیخیزم
چراغی در دست
چراغی در دلم
زنگار روحم را صیقل میزنم
آینه ای برابر آینه ات میگذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم ......
شاملو
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
دلشان می خواست
چشم مردم را گریان بینند
گاز اشک آور را ول کردند
خنده آور بود
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
در یک هوای سرد ِ پس از باران
مردی رمیده بخت
با سرفه های سخت
دیدم که پهن می کرد
عریانی خودش را
روی طناب رخت
عمران صلاحی
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
خرم دل آنکه از ستم آه نکرد
کس را ز درون خویش آگاه نکرد
چون شمع زسوز دل سراپا بگداخت
وز دامن شعله دست کوتاه نکرد
ابوسعید ابوالخیر
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
و در اين سوي اتاق
مردي با پيشاني بلند
به زانوي تقدير تعظيم مي كند
و با حريم سكوت
هم آغوشي تا ابديت را بوسه مي زند/.
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
تو رفتی رد پایت در دلم ماند
شکوه خنده هایت در دلم ماند
دلم را با سحر خوش کرده بودم
غروب ماجرایت در دلم ماند
شریک دردهایت بودم اما
در آغوش تو خفتن در دلم ماند
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
میل باز کردن پنجره حتی لحظه ای در سر انگشتانم نمی لغزد.
نگاهم حتی به اندازه یک پلک زدن خیره نمی ماند.
لبهایم حتی به اندازه یک بوسه بر هم نمینشینند.
دلم،
دلم به اندازه یک دلتنگی خالی ست......
"تو"، هستی....
و همین همهء مرا بس
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
دل زتن بردی و در جانی هنوز
دردها را دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه را بشکافتی
هم چنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
اندر آن ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم قیمت خود گفته ایی
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
پیری و شاهد پرستی نا خوش است
خسروا تا کی پریشانی هنوز
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
مي گويند شيشه ها احساس ندارند
اما وقتي روي شيشه بخار گرفته اي نوشتم:
دوستت دارم
آرام گريست....
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)