عشــق اگــر خـط مــوازي نيسـت،چيسـت؟
يـ ـا كتـاب جملــه ســازي نيســت،چيسـت؟!
عشـق اگــر مبنــاي خلــق آدم اســت
پـس چــرا ايـن گـونـه گنــگ و مبهم اسـت؟
پـس چــرا خـط مـوازي مـي شـود!!!
از چـه رو هــر عشـق،بــازي مـي شــود؟!
عشــق اگــر خـط مــوازي نيسـت،چيسـت؟
يـ ـا كتـاب جملــه ســازي نيســت،چيسـت؟!
عشـق اگــر مبنــاي خلــق آدم اســت
پـس چــرا ايـن گـونـه گنــگ و مبهم اسـت؟
پـس چــرا خـط مـوازي مـي شـود!!!
از چـه رو هــر عشـق،بــازي مـي شــود؟!
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
خيال دلکش پرواز در طراوت ابر
به خواب مي ماند.
پرنده در قفس خويش
خواب مي بيند.
پرنده در قفس خويش
به رنگ و روغن تصوير باغ مي نگرد .
پرنده مي داند
كه باد بي نفس است
و باغ تصويري است .
پرنده در قفس خويش
خواب مي بيند .
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
ميان ابرها سير ميكنم
هر كدام را به شكلي ميبينم
كه دوست دارم
ميگردم و دلخواهم را پيدا ميكنم
ميان آدمها اما
كاري از دست من ساخته نيست
خودشان شكل عوض ميكنند
بـراي اتـفـاق هـايي كه نـمي افـتـد ...
بـراي دستـي كـه نـگـرفـتم
بـراي اشكـي كـه پـاك نـكـردم
بـراي بوسه اي كـه نـبــود
بـراي دوسـتـت دارمـي كـه مـرده بـه دنـيـا آمــد
بــراي مـن كـه وجـودم نـبـودن اسـت
مــرا بـبـخـش ...
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
يادمان باشد حرفي نزنيم كه به كسي بر بخورد
نگاهي نكنيم كه دل كسي بلرزد
خطي ننويسيم كه آزار دهد كسي را
يادمان باشد كه روز و روزگار خوش است و تنها دل ما دل نيست
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
كـُجـا پـنـاه بـــرم ؟
دسـت هــاي تـو دورنـد
و خـُدايـان
جـبـار تــر از هـمـيشـه
قـهـار تــر از هـمـيشـه
بـرنـشسـتـه انـد بـر سكـوي مـسخ بـاورهــا
خيـره سـري خـُدايـان را
چـگـونـه بـرتـابـم
وقـتـي تـو نـيـستـي
اي يـــار
اي پـنـاه همیشه !
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
به هـمـان سادگی
كـه كـلاغ ِ سـالـخـورده
بـا نـخـستـين سـوت ِ قـطـار
سقـف واگـن مـتـروك را
تـرك مي گـويــد
دل ،
ديـگــــر
در جـاي خـود نيـسـت
بـه همـيـن ســادگـي !
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
لبخند كه مي زنم پيدايم مي كني
باران مي بارد، تو از كنارم مي گذري
فریادنمي كشم كه بازگردي
مي دانم امشب اين آسمان تاب ماه را ندارد
لبخند مي زنم،
فراموش مي كنم..
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
وقتي ميشي نياز من كه نباشي پيش من
اشکهای چشمامو ببين كه ميريزه به پاي تو
بازم كه بيقرارمو دلواپسي نگاه تو
تموم هستي مني بمون هميشه پيش من
اگر شدم عاشق تو نزار بيتاب بمونم
لا لايي شبام تويي نزار كه بي خواب بمونم
دارم برات شعر ميخونم شايد به يادم بموني
فقط يه چيز اذت ميخوام هميشه عاشق بموني
دوست دارم خيلي كمه ولي جز اين چيزي نبود
واژه ها رو ولش كنيم عشقو از چشام بخون
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
عاقبت يكروز ما هم زين جهان پرميكشيم
باده رفتن ز دنيا را همه سر ميكشيم
بر كن و صد پاره كن اين جامه كبر وريا
وقت رفتن ما همه يك جامه در بر ميكشيم
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
من اينك در رواق كهكشانها
در آواي حزين كاروانها
در آن رنگین کمان پير و خسته
در آن اشكي كه بر مژگان نشسته
در آن جامي كه خالي مانده از مي
در آوايي كه برميخيزد از ني
نشاني از تو مي بينم ،
سراغي از تو مي گيرم
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)