بيمارستانها و هزينههاي فقيرساز !
به گزارش آخرین نیوز، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
تابستان كه ميشود، كار هر روز پسر نوجوان است كه بساط كفاشي را كنار خيابان مركزي شهر پهن كند، كفشهاي مردم را واكس بزند يا بند كفش بفروشد و يا... كارهايش را تا ظهر ادامه ميدهد، انگار خستگي براي جسم نحيفش معنا ندارد. دستهاي استخوانياش براي صرف نهار هر روز فقط به سمت نان و انگور و نان و پنير دراز ميشود و نهارش را كه ميخورد، دوختن و واكسزدن كفشها را همچون گذشته تا غروب ادامه ميدهد.
شب فرا ميرسد و خستگي در چشمان نوجوان 15 ساله موج ميزند. شهر تا حدودي خلوتتر شده است. راسته مغازههاي صنعتي خيابان اميركبير، زودتر از بقيه مغازههاي سطح شهر تعطيل ميكنند، نوجوان هم كار روزانهاش را تعطيل كرده و بساط خود را در گوشه زيرزمين پاساژي كه ميشناسد، پنهان ميكند. اما نوجوان كفاش با كيسه رنگ و رو رفتهاش به سراغ كارتنها و كاغذهاي حاشيه خيابان و سطلهاي زباله ميرود. كيسه پر شده و جثه كوچك نوجوان را تقريبا محو كرده است. اما او اميدوارنه به گوشههاي پنهان خيابان سرك ميكشد. با اين حال بر چهره نوجوان خندهاي از رضايت نقش بسته است و...
سعيد اگر چه حوصلهاي به گفت و گو با مردم ندارد، اما هنگامي كه از او درباره سرنوشت كارتنها سئوال ميشود ميگويد: هر روز صبح از حاشيه اسلامشهر به مركز شهر تهران ميآيد و شب آخر وقت كيسه كارتن را هم به كسي ميسپارد كه در چهارراه حسنآباد، در پاساژي همه كارتنها را جمع، بستهبندي و به فروش ميرساند. وقتي او ميخواهد از دلايل كار سنگين خود بگويد، با آهي سنگين ميگويد: پدرم بيماري درد استخوان دارد و با اينكه كارت درمان كميته امداد را هم داريم و يارانهها را هم دريافت ميكنيم، من مجبورم براي تامين زندگي خانواده هفت نفره خود كاركنم. چون علاوه بر سه خواهر، پدر و مادر، مادربزرگم نيز پيش ما زندگي ميكند. مادربزرگم نيز چون در شهرستان كسي را نداشت، در تهران با ما زندگي ميكند.
فقر بيكرانهترين معضل اجتماعي در هر عصري است كه پرداختن به آن از عهده انسانهايي كه درد نداري و فقر را لمس نكرده باشند، خارج است. البته ديدن اين دست از آدمها در جشنهاي شبهاي رمضان آسانتر بود كه آنها هم بخش بسيار محدودي از فقراي جامعه هستند. انگار تلاشهاي ملي براي توزيع عادلانه ثروت و كاهش فقر، هيچ اثري در تغيير سرنوشت آنها نداشته است و اگر براي كسي فايدهاي داشت، فقط كساني بودند كه بيماري به سراغ يكي از افراد آن خانواده نرفته باشد.
داستان نداري و بيماري به مثل سنگ و پاي لنگ ميماند، آدم فقير بيشتر از غني مريض ميشود، بيشتر در معرض آسيبديدگي و خانهنشيني خواهد بود. با وقوع يك بيماري قابل علاج هم، بعضا تا مرز معلوليت پيش ميرود. فقير حتي در مواجهه با يك بيماري، ممكن است با عوارض بسيار وخيم معيشتي در منزل روبرو شود.
به ديگر سخن در زنجيره "فقير و فقر" سوء تغذيه، كم خوني، تولد كودكان ناقص، بيماري، نقص عضو، تكدي و نياز به بهزيستي و كميته امداد و... آنچنان به هم پيوستهاند كه جدا كردن هر يك از ديگري غيرممكن يا بسيار سخت است.
اين چرخه منفور، يقينا عواملي از جمله اعتياد، بيكاري، حاشيهنشيني و به ويژه در سالهاي اخير به دليل خشكسالي و مشكلات كشاورزي، افت درآمد روستائيان را با خود دارد كه در رأس آن بايد نظام اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بيمار را جاي داد و عدم وجود سازمانهاي حمايتي و مردمي كارآمد و به ويژه فاصله بسيار زياد هزينهها و درآمدها را هم به آن اضافه كرد كه هيچگاه نميتواند اين دو را سر به سر سازد و اگر خداي نكرده بيماري هم در اين ميان ظاهر شود، همه موجودي و درآمد خانواده را براي خود ميبلعد و خانواده متوسطي را به ورطه فقر شديد و فلاكت ميكشاند.
ماه رمضان اين روزها آخرين روزهاي خود را سپري ميكند و در ايام ماه مبارك، همه ما با حجم وسيعي از نذورات براي اطعام افراد روبرو بوديم كه از عدد و شماره خارج است و اگرچه عدهاي آن را به نام تبرك مصرف كردند، ولي بايد قبول كرد كه بسياري از اين هزينهها جز اسراف چيزي با خود نداشت. اسرافي كه اگر انسان دارا آن را بخورد، سم خورده است و اگر فقير هم بخورد، نياز اصلياش برآورده نشده است. چون نياز اصلي او درمان بيمارياش است كه يك يا حتي ده وعده غذا هم فايدهاي براي او نخواهد داشت. همچنانكه اگر اهالي يك شهر كوچك بخواهند فقط براي يكسال هزينههاي مازاد سفره افطاري و نذورات را براي ساخت بيمارستان يا مركز درماني خيريه هزينه كنند، بخش مهمي از مشكلات درماني فقراي شهر با ساخت همان بيمارستان و مركز خيريه رفع خواهد شد.
البته همه ما هم موارد فراواني از اين نيازها را ميدانيم كه افرادي به دليل عدم توانايي براي خريد يك قرص دارد، جان خود را از دست ميدهند. بيماراني كه به دليل عدم توان خريد داروهاي زخم پاي ديابتي، مجبور به قطع پا و به حمايت دائم نهادهاي حمايتي نظير كميته امداد نيازمند شدند و...
هزينههاي فقر آفرين
در اين زمينه آمارهايي كه از سوي دكتر انوشيروان محسنيبند پي نايب رئيس كميسيون بهداشت مجلس شوراي اسلامي براي معرفي وضعيت فقيرزايي هزينههاي درمان مطرح شده كافي است. آنجا كه او اشاره ميكند: هزينههاي درمان هر سال تعداد بيشتري از افراد جامعه ما را فقير ميسازد و اكنون سالانه 5 درصد جمعيت كشور به دليل گراني هزينههاي درمان به سمت فقر پيش ميروند و مجبورند براي تامين هزينهها، وسايل زندگي خود را بفروشند.
وي ميافزايد: در قانون برنامه توسعه چهارم، دولت موظف شده بود تعداد افرادي كه بر اثر هزينههاي درماني براي هميشه زير خط فقر ميروند را از 3 درصد زمان شروع برنامه به يك درصد برساند، اما اكنون نه تنها اين جمعيت كاهش نيافته كه افزايش هم يافته است.
البته در تكميل اين نظريه دكتر بشير خالقي عضو ديگر كميسيون بهداشت مجلس حتي معتقد است كه بيمهها فقط 10 درصد از هزينههاي درمان را ميپردازند و در واقع مردم 90 درصد را تامين ميكنند در حاليكه براساس مصوبات مجلس و لايحه پيشنهادي كميسيون بهداشت و درمان مجلس، امسال 10 در صد از اعتبارات و عايدات دولت از هدفمند كردن يارانهها بايد به توسعه بهداشت و درمان اختصاص يابد تا در طول برنامه جاري توسعه، 70 در صد هزينههاي درمان از سوي بيمهها پرداخت شود.
سهم 60 در صدي مردم
دكتر سيدشهابالدين صدر رئيس كل سازمان نظام پزشكي هم در مراسم روز پزشك بر همين نكته تاكيد ميكند و ميگويد: هم اكنون بيش از 60 در صد از هزينههاي سلامت را خود مردم ميپردازند در حاليكه اين رقم بايد به 30 در صد برسد. و آنچه كه سالهاي گذشته و تاكنون هم باعث ايجاد دغدغه شده، مسايل اقتصاد درمان است. چنين وضعيتي باعث نارضايتي درجامعه پزشكي و مردم شده است. سهم سلامت از درآمد ناخالص ملي با آنچه كه بايد باشد هم بسيار فاصلهدارد. اكنون سهم سلامت از درآمد ناخالص ملي حدود 6/5 در صد است كه بايد تا پايان برنامه پنجم توسعه به 5/7 در صد برسد.
وي ادامه ميدهد: اين موضوع قطعا نيازمند آن است كه اعتبارات سلامت به صورت جدي افزايش يابد و بيمهها تقويت شوند تا بار هزينههاي سلامت از دوش مردم برداشته شود.
دكتر صدر با اشاره به فعاليتهاي انجام شده در مجلس شوراي اسلامي براي افزايش بودجه سلامت سال جاري ميافزايد: با تلاش اعضاء كميسيون بهداشت و درمان از حدود 10 هزار ميليارد تومان به 16 هزار ميليارد رسيد كه رشد 60درصدي را نشان ميدهد.
همه موارد فوق البته براي كساني است كه ميتوانند به نوعي از اين خدمات استفاده ببرند، وجود تبعيضها، ارتباطات و سفارشها و دوري و نزديكي به محل دريافت خدمت و به ويژه تكميل و آزاد شدن بسياري از خدمات پزشكي سبب شده تا طبعات متوسط و محروم جامعه امكان استفاده از امكانات بيمارستاني و حتي داروي مناسب را نداشته باشند تا حدي كه مدير كل بهداشت و درمان و امور بيمههاي كميته امداد بر اين نكته تاكيد ميكند و ميگويد: كميته امداد امكان ارائه بيمههاي تكميلي و خدمات جبراني به مددجويان روستايي را ندارد و به دليل اجراي طرح تجميع بيمهها، سرانه درمان به اين نهاد تعلق نميگيرد.
وي ادامه ميدهد: خدماتي كه به بيمه شده شهري ارائه ميشود، به بيمه شده روستايي تعلق نميگيرد و براي مددجويان روستايي در سطح كشور از طريق شاخهها و ادارات كل استانها امكاناتي هم براي روستائيان در نظر گرفته شده است.
***
متأسفانه به دليل سرعت فراوان تورم و افزايش هزينهها و تعرفهها در بخش درمان، هيچگاه برنامههاي حمايتي نيازمند نميرسد و بيمهها هم خود را از خدمات جديد جدا ميسازند و آنچه هم كه پس از سالها براي آنها در نظر گرفته ميشود، برنامههاي حمايتي ضعيف شده است كه دردي را از كاهش آلام و فقرزايي نيازمندان ندارد، آيا نبايد دعا و آرزو كرد براي نجات جان مردم از بيمارستانها، فقط بيمار نشوند؟!
* يك كودك كار: پدرم بيماري درد استخوان دارد. با اينكه كارت درمان كميته امداد داريم و يارانهها را هم دريافت ميكنيم، اما مجبورم به جاي پدر از صبح تا شب كار كنم.
* چرخه منفور فقر در كشور ما اگر چه با اعتياد، بيكاري، خشكسالي در بخش كشاورزي، افت درآمد روستائيان و سريع ميچرخد، اما همچنان يكي از پايههاي اصلي آن بيماري و نبود سازمانهاي بيمهاي و حمايتي قدرتمند است.
* بيماري و فقر، همزاد هماند. اما وقوع يك بيماري قابل علاج هم در خانواده فقير، عضوي از آنها را حتي تا معلوليت پيش ميبرد.
* اهالي يك شهر كوچك اگر بخواهند فقط براي يكسال هزينههاي مازاد سفره افطار و ساير نذورات خود را براي ساخت يك بيمارستان يا مركز درماني خيريه صرف كنند، بخش مهمي از مشكلات درماني فقراي شهر را حل خواهند كرد.
* دكتر محسن بندپي نايب رئيس كميسيون بهداشت و درمان مجلس: هزينههاي درماني هر سال تعداد بيشتري از افراد جامعه ما را فقير ميسازد؛ افرادي كه براي تامين آن هزينهها مجبورند وسايل زندگي خود را هم بفروشند.
* اگر چه در ارزيابيهاي رسمي، مردم 60 تا 70 در صد از هزينههاي درماني را خود ميپردازند؛ اما اگر بخواهيم مازاد پرداختي به بيمهها را هم محاسبه كنيم، سهم مردم در پرداخت هزينههاي درمان به 90 در صدهم خواهد رسيد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)