حتی در ناچیز ترین عشق ها نشانی از ناچیزی نیست .اگر جز این بود خداوند عشق را برای همه ی آفرینندگان خود نمی خواست .
این اعجاز عشق است که ارزش هنر طبیعت را بالا می برد .
واقعا می خواهی عشقی را که به تو دادم با جملات و کلمات زیبا برایت توصیف کنم و برای بیان آن سراغ سجع و قافیه بروم؟؟؟
می خواهی این مشعل را سیلی خور طوفان کنم تا دفتر دل های پر هیجان خودمان را در برابر دیدگان آرزومندان گشوده باشم؟؟
نه ...من این مشعل را به جای بالا گرفتن در پای تو می افکنم زیرا نمی خواهم راز عشقی را که در زوایای دلم پنهان کردم و دور
از نامحرمان نگاهش داشته ام با نطق و خطابه برای محبوبم فاش کرده باشم .
اگر دوستم داری من را به خاطر عشق دوست داشته باش .مگر که او را به خاطر نگاهش ....برای لبخندش ...برای حرف های دلپذیرش و برای طرز سخن گفتنش دوست دارم ....مگر او را به خاطر فکرش دوست دارم که مرا مجذوب می کند؟
مرا به خاطر این ها دوست نداشته باش زیرا همه ی این ها در تغییرند و عشقی که زاده ی آنها باشد نیز با مرگ ایشان میمیرد .
مرا به خاطر اشکهایی که بارها با دست پر مهرت بر روی گونه های من خشک کردی دوست نداشته باش زیرا اکنون با اعجاز عشق تو دیگر از این غم ها که مایه ی نیروندی من بود باقی نمانده است .
محبوب من مرا فقط به خاطر عشق دوست داشته باش تا بتوانی جاودانه دوستم داشته باشی .
ویلیام شکسپیر
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)