نزار قبانی
این شاعر عرب زبان در 21مارس سال 1922 در دمشق بهدنیا آمد.در 21 سالگی نخستین کتاب خود بهنام «آن زن سبزه بهمن گفت...» را منتشر کرد که چاپ این کتاب در سوریه غوغایی به پا کرد.
بسیاری او و شعرهایش را تکفیر کردند و از همان هنگام لقب شاعر زن یا شاعر طبقه مخملی را به او نسبت دادند.
قبانی دلسرد نشد و ار آن پس کتابهایی مثل سامبا،عشق من، نقاشی با کلمات،با تو پیمان بستهام ای آزادی، جمهوری در اتوبوس،صد نامه عاشقانه، شعر چراغ سبزیست، نه، تریلوژی کودکان سنگ انداز، بلقیس و چندین کتاب دیگر را منتشر کرد.
اکثر شعرهایش در ستایش عشق دفاع از حقوق زنان لگد مال شده عرب است. او یک تنه در مقابل دگم اندیشی جامعه عرب به پا خواست زبان کوچه و فاخر را با هم آمیخت لحنی تازه در شعر پدید آورد و با عناصر پا برجای تمام سرودههایش یعنی زن و وطن اشعار عاشقانه-حماسی بی بدیلی آفرید! کتابی بهنام «یادداشتهای زن لا ابالی» را منتشر کرد که دفاعیه برای تمام زنان عرب بود.
خود او در اینباره گفته است: من همیشه بر لبه شمشیرها راه رفته ام! عشقی که من از آن سخن میگویم با تمام هستی در ارتباط است!در آب،در خاک، در زخم مردان انقلابی،در چشم کودکان سنگانداز را در خشم دانشجویان معترض وجود دارد!
زن برای من سکهای پیچیده در پنبه یا کنیزی نیست که در حرمسرا محبوس باشد! من مینویسم تا زن را از چنگ مردان نادان قبایل آزاد کنم. سال 1981 قبانی همسر عراقی تبارش «بلقیس الراوی» را در حادثه بمبگذاری سفارت عراق در بیروت از دست داد.این حادثه تلخ در شعرهایش نیز منعکس شد و تعدادی از زیباترین مرثیه های شعر عرب را پدید آورد.شعرهایی چون دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس و بیروت میسوزد و من تو را دوست میدارم!
دکتر شفیعیکدکنی در کتاب شاعران عرب آورده است (نقل به مضمون): چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه از شعرش خوشمان بیاید یا نه، قبانی پرنفوذترین شاعر عرب است.
پرنفوذترین! این به گمان من دلچسبترین تعریفی است که میتوان از یک شاعر کرد. خود نزار در مصاحبهای میگوید: من میتوانم از نظر شعری میان اعراب اتحاد ایجاد کنم، کاری که اتحادیه کشورهای عرب هنوز از نظر سیاسی نتوانسته انجام دهد!
نزار قبانی سرانجام در سال 1988 در بیمارستانی در شهر لندن خاموش شد،اما تا همیشه عشق، میهن آزادی را در اشعارش فریاد میزند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)