در اینجا انسان به آسانی جناس میان چشم و چشمه (در عربی «عین» به هر دو معنی) را درمییابد و از تصویرهای دلانگیزی كه مضامین اصلی غزل فارسی را تسخیر كرده است لذت میبرد. عشق رویكرت به ادبیات فارسی باعث شد كه اشعار بسیاری در آن حال و هوا بسراید و اغراق نیست اگر گفته شود كه وی هر آنچه را از ادبیات فارسی در نیمه قرن نوزدهم در دسترس بود به شعر آلمانی درآورد. همان گونه كه گوته در دیوان غربی- شرقی به ندای حافظ پاسخ گفت، رویكرت نیز در آغاز مطالعات شرقی خود مجموعه شعری به نام گلستان شرقی (stliche Rosen) منتشر ساخت كه گوته خواندن آن را به ویژه به موسیقیدانان سفارش میكرد. در حقیقت، بر روی تعدادی از قطعات زیبای این مجموعه آهنگهایی مثلا به وسیله شوربرت ساخته شد و در سالهای بعد آهنگسازان، از شومان گرفته تا مالر (بیآنكه نامی از آهنگسازان معاصر ببریم)، از غزلیات قابل سرایش رویكرت الهام گرفتند. اما «گلستان شرق» فقط پاره كوچكی از آثار رویكرت است، هر چند این اشعار صور خیال و بدایع سبك حافظ را بهتر از ترجمههای «دقیق» اشعار او منعكس میسازد. این مستشرق و شاعر تا آخر عمرش دلبسته شعر حافظ باقی ماند. همچنان كه گلستان شرق در لطافت و زیبایی كلام با غزلیات اصلی حافظ پهلو میزند، رویكرت توانست راز فریبندگی و سحر بیپایان كلام این شاعر پارسیگوی را در شعری كه حتی از پیچیدهترین جناسهای لفظی و هنرهای بدیعی دیگر شعر فارسی فراتر میرود و از اینرو، قابل ترجمه به هیچ زبانی نیست، فاش سازد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)