با اشاره به معنای محسوس و در عین حال غیرمحسوس شعر حافظ، رویكرت كوشید تا این موازنه را در ترجمهها و اقتباسهای آزاد از مضامین شعر او حفظ كند. وی حدود هشتاد غزل از غزلیات حافظ را به شعر آلمانی ترجمه كرد، ولی، چنانكه عادت او بود، برای چاپ آنها اقدامی نكرد. از این رو تقریبا یك قرنی از مرگش گذشت كه دانشمندان و محققان آنها را در میان كارهایش یافتند و در تاریخهای مختلف منتشر ساختند، شاید هنوز دستنوشتههایی در میان میراث عظیم بهجایمانده از او باشد كه روزی كشف شود. دلبستگی او به حافظ تا واپسین سالهای زندگی با او بود و چهار سال پیش از مرگش، در 1862، بار دیگر به حافظ «كه مست از میخانه عشق آمد» برخورد و برای مدتی جلیس و همنشین خلوت او شد. این شاعر و شرقشناس خستگیناپذیر در مراحل اولیه كارش به فردوسی هم پرداخت. چنان كه شاهنامه را در سال 1811 در «لومسدن» چاپ كرده بود و این چاپ الهامبخش یوزف فن گورس برای ترجمه آزادی از آن به زبان آلمانی در 1819 شد. وقتی ویرایش شاهنامه به وسیله مهل در سال 1838 در فرانسه انتشار یافت، رویكرت درست در آن ایام ترجمه آلمانی خود را از مشهورترین داستان شاهنامه– یعنی داستان رستم و سهراب– به شعر حماسی به وزن «الكساندریایی» منتشر میساخت و این ترجمه چنان برایش دوستداشتنی بود كه اگر گوته زنده می بود، میخواست آن را بدو هدیه كند، اما استقبال آلمانیها از این منظومه دلسردكننده بود. از اینرو، رویكرت فاش نساخت كه قسمت اعظم شاهنامه را به شعر آلمانی ترجمه كرده و مطابق یادداشتهایی كه نوشته، در پی تهیه چاپ انتقادی متن است. باز مانند ترجمههایش از شعر حافظ، متن ترجمه منظوم شاهنامه پس از مرگش یافت شد و در برلن در سه جلد از 1891 به بعد منتشر گشت. ناگفته نگذاریم كه پیش از آن، در سال 1850 ترجمه منظوم دیگری از این حماسه بزرگ ایرانی به زبان آلمانی منتشر شده بود و آن تصنیف كنت شاك بود و رویكرت آن را، به خاطر آنكه مترجم متن را به درستی درنیافته و به زبانی خیلی نرم ترجمه كرده بود، مورد انتقاد قرار داد. ترجمه خود وی را تئودور گوته، بزرگترین شرقشناس آلمانی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، فراوان ستود و آن را «بزرگترین شاهكار هنر رویكرت به عنوان یك مترجم» شناخت و ترجمههای او را از جهت كمك فقه اللغوی به شرقشناسان همان اندازه مهم دانست.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)