اما وی یك رشته یادداشتها و گفتارها بر كتاب دیوان غربی- شرقی، افزوده است كه در آنها به دقت زمینه تاریخی شعر فارسی و عربی را و نیز سابقه اجتماعی، سیاسی و دینی بسیاری از این نوشته‌ها را بررسی می‌كند و نمادها و تصاویر ادب فارسی و ادبیات فارسی شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. در هنگام بحث از سبك خاص غزل– موضوعی كه در چند دهه گذشته موضوع بحث از سبك در میان ایران‌شناسان بوده است– نباید اظهارنظر گوته را نادیده گرفت كه می‌گفت غزل «یك نوع لغز و چیستان است» و شاعر باید با قیود وزن و قافیه خود را همساز كند و ما «شاعری را كه با ظرافت براین مشكلات فایق آید، می‌ستاییم و از اینكه می‌بینیم وی چگونه هوشمندانه و با دقت راه خود را در این وضعیت لغزنده و خطیر می‌گشاید، شادمان می‌شویم.» اما این تاكید بر دشواریهای بیرونی غزل به هیچ روی درك معنای رمزی و باطنی آن را از نظر دور نمی‌دارد. هامر از تفسیر ساده دنیوی حافظ طرفداری می‌كرد و حال آنكه شرق‌شناس فرانسوی، سیلوستر دوساسی، از شارحان و مفسرانی كه ذهنی عرفان گرا داشتند پیروی می‌نمود.