صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: ادبیات ایتالیا و نویسندگان ایتالــــیایی

  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    ادبیات ایتالیا و نویسندگان ایتالــــیایی

    ويتوريو كنت آلفيري
    ويتوريو آلفيري Vittorio Alfieri، شاعر نامي ايتالياست كه در سال 1749 تولد يافت. وي جواني خود را در هوسبازي و ماجراجويي گذراند و بدون هدف خاص قسمت اعظم اروپا را سياحت كرد و در 16 سالگي شروع به نوشتن كرد و با روح هيجان و حرارتي كه داشت پياپي بيست تراژدي نوشت، كه لحن همه آنها به خلاف تراژدي‌نويسان ايتاليايي قبل از او، جدي و محكم بود. تراژدي‌هاي او مرودپسند فراوان مردم ايتاليا قرار گرفت و آنها را «طليعه تئاتر ملي» ايتاليا شمردند. در 1788 وي با يك كنتس بيوه ازدواج كرد و اين زن به خاطر آلفيري بنايي در كليساي سانتاكروچه فلورانس ساخت، ك هاز شاهكارهاي بزرگ حجاري ايتاليا به شمار مي‌رود. وي در ادبيات ايتاليا «شاعر تراژدي» لقب گرفته. او در سال 1803 درگذشت.
    مهمترين آثار وي بدين‌قرارند:
    پادشاه و ادبيات
    فيليپ دوم
    آنتيگون
    آگاممنون
    ويرجينيا
    اوكتاويا
    تاريخ زندگاني من.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آلبرتو مراویا
    آلبرتو مراویا که نام اصلیش آلبرتو پین کروله است، داستانسرای معاصر ایتالیایی است که در 28 نوامبر 1907 در شهر رم پای به عرصه گیتی نهاد.

    این نویسنده بزرگ در سال 1929 با انتشار اولین داستان خود به نام بی تفاوت ها که جنبه قوی روانشناسی دارد توجه مردم را ناگهان به سوی خود جلب کرد. این داستان که طرحی اعترافی و روش رئالیستی دارد در آن سال به وسیله ناشناس 22 ساله ای به رشته تحریر درآمد و از همان زمان انقلاب هنر برای هنر در ادبیات ایتالیا به وقوع پیوست.

    مضمون تند داستان «بی تفاوت ها» گفت وگو از افرادی می کند که زندگی بی رحم و سنگدل با قساوت هرچه بیشتر اشتیاق و شور وفای به عهد را در آنان نابود می سازد.

    مراویا عقیده دارد که روانشناسی و اهمیت مضامین روانی باید در ادبیات وجود داشته باشد.

    آثار مراویا در خارج از ایتالیا به زبان های مختلف ترجمه شده است. نوول کانفورمیست و تنبل زمینه سینماتوگرافی و اثر دید سوررئالیستی قوی دارد. زنی از رم او را به اوج شهرت ر سانید. داستان دو زن که قویترین اثر مراویا شناخته شده است و آن را مخالف عقاید عمومی می دانند، داستانی است که از سرخوردگی های بعد از جنگ عمومی مردم گفت وگو می کند، که همه در جست وجوی دنیای بهتری هستند.

    از میان آثار مشهور مراویا می توان اینها را نام برد: عشق و زناشویی لیدا، افسانه های رومی و سرکشی.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هوراس
    هوراس بزرگترین شاعر روم قدیم است که 66 سال پیش از میلاد مسیح در ایتالیا به دنیا آمد. پدرش از غلامان آزاد شده بود و وی را در سن 18 سالگی برای آموختن فلسفه به آتن فرستاد، ولی هوراس در مراجعت از آتن حس آزاد منشی و دشمنی با استبداد را همراه آورده بود و در سپاه بروتوس قهرمان انقلابی رم نام نویسی کرد. در موقع بازگشت، پدرش مرده و اموالش از طرف دولت ضبط گردیده بود.

    وی دوست صمیمی مسینوس شاعر رسمی دربار بود و بعد از مرگ مسینوس، او نیز در سن پنجاه وهفت سالگی بدرود زندگی گفت و طبق وصیت خود، در کنار گوردوست شاعرش به خاک سپرده شد.

    از او چهار کتاب معروف به قصاید، مجموعه بزرگ غزلیات، مجموعه هجویات و مراسلات منظوم باقی مانده که همه جزو شاهکارهای ادبیات لاتین محسوب می گردند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پترارك
    فرانچسكو پترارك f.Petrarck يا پتراركوس از بزرگترين شعراي دوره رنسانس ايتاليا مي‌باشد كه به سال 1304 ميلادي در آرززو ديده به جهان گشود. افكار وي به كلي بر ضد افكار قرون وسطي بود. در بسياري از علوم مخصوصاً تاريخ و باستان‌شناسي مطالعاتي داشت و سبك خاصي كه آميخته با سبك نويسندگان قديم و معاصر بود به وجود آورد و غزلياتي به زبان عاميانه سرود. وي مورخي بزرگ و متتبعي عاليقدر و صاحب مطالعات زياد در كتب خطي قديم و يكي از مبرزترين افراد بشردوست در عصر تجدد بود. معتقد بود كه نبايد پيوسته به فكر رستاخيز و آخرت بود بلكه از زيبايي و لذت‌هاي زندگاني بايد بهره‌مند شد. وي مخالف سنن و عادات بود و مي‌گفت حقايق را بايد به وسيله مشاهده و پژوهش و استدلال كشف كرد. با داشتن اين عقايد پترارك قهراً وجه اشتراكي با دوره‌‌هاي درخشان يونان و روم پيدا مي‌كرد. به اين جهت كوشيد تا فرهنگ باستان را زنده كند و در ديوان خود و كتاب‌هايي كه در ادبيات و نقد شعر و اخلاق نوشت مانند مجموعه «سرود و مردمان نامي» اوج گذشته را ظاهر ساخت. در سال 1341 به سمت شاعري دانشگاه روم برگزيده شد و بالاخره در سال 1374 در سن 70 سالگي زندگي را بدرود گفت و در كاپيتول، معبدي بزرگ در روم كه خدمتگزاران بزرگ را تجليل مي‌كردند، مدفون گشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دانته الیگیری
    دانته الیگیری به سال 1265 میلادی در فلورانس متولد گردید. هنوز کودک بود که مادرش مرد و پدرش زنی دیگر اختیار کرد. تحصیلات خود را در دانشگاه های فلورانس به اتمام رسانید. او به رشته های مختلف دانش و ادب علاقه مند بود و همه دانش های زمان خودش را آموخت و سرآمد اقران گردید. 9 ساله بود که چشمش به بئاتریس افتاد و باز چون در هجده سالگی او را دید عاشق و دلباخته او گردید و به خاطر این عشق که از تاریخ ترین عشق های دنیاست قطعه زیبای «زندگانی نو» را سرود و همین عشق مایه اصلی شاهکار بدیع «کمدی الهی» گردید.

    بئاتریس در سال 1290 فوت کرد و دانته زنی به نام ژما از خاندان دوناتی گرفت. در این زمان دانته شاعر مشهوری بود و پیش از آنکه از فلورانس تبعید گردد به اتفاق عده ای دیگر از شعرا مکتب ادبی تازه ای بنیاد نهاد که «سبک تازه ملایم» نام داشت. شعار این مکتب آن بود که شعر ایتالیایی از حالت ابهام و پیچیدگی بیرون آید و ساده و روان باشد. در زمان دانته دو خانواده بزرگ اشرافی بر سر حکومت فلورانس با هم رقابت و نزاع داشتند چنانکه وی که خود یکی از آن خاندان ها بود در چندین زد و خورد بین آن دو دسته شرکت کرد.

    در حدود سی سالگی به فعالیت سیاسی پرداخت، دو سال بعد به عضویت «شورای صد نفری» انتخاب شد و در سال 1300 یکی از شش تن حاکم فلورانس گردید. در سال 1302 بر اثر بروز اختلاف بین دو دسته سیاه و سفید در شهر فلورانس و دخالت پاپ در این قضیه نیروی «شارل دووالوا» برادر فیلیپ لوبل پادشاه فرانسه شهر فلورانس را اشغال کرد و سفیدها را از آن شهر راند. در 27 پانویه همان سال طبق حکم دادگاه به پرداخت پنج هزار «فیورینو» و دو سال تبعید از فلورانس و محرومیت ابدی از حقوق مدنی محکوم شد. این حکم غیابی بود و چون از محکوم خبری به دست نیاوردند حکم دیگری صادر کردند که اگر گیر بیفتد زنده زنده در آتش سوخته شود.

    از آن پس دوران ممتد و آوارگی و دربدری دانته شروع شد و تا آخر عمر او ادامه یافت. سفرهای متعدد به بلاد اروپا کرد و مدت ها نیز در شهرهای ایتالیا سرگردان بود و اجازه بازگشت به فلورانس را به او نمی دادند عاقبت پس از بیست سال دربدری در شهر «راونا» از شهرهای ایتالیا به سال 1321 درگذشت. دانته در این شهر تا سال مرگش مهمان «کان گرانده دالاسکا» بود و او همان کسی است که شاهکار جاویدان کمدی الهی به او اهدا شده است. کتاب کمدی الهی در سه قسمت سروده شده است: دوزخ و برزخ و بهشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نیکولا ماکیاول
    نیکولا ماکیاول، حکیم، سیاستمدار، مورخ و اندیشمند ایتالیایی در فلورانس، در سال 1469 به دنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات و شروع خدمت دولت به سفرهای زیادی رفت. در سال 1506 به وزارت جنگ جمهوری فلورانس برگزیده شد اما پس از سقوط جمهوری در سال 1512، تبعید و زندانی شد و از سال 1513 که آزاد شد، پژوهش های علمی و اندیشه ای خود را آغاز کرد و مکتب جدیدی را به نام ماکیاولیسم بنیان نهاد.

    وی در سال 1527 رخت از جهان بست. برخی از آثارش بدین شرح می باشد:

    عبث درباره نخستین دهه تیت لیو
    شاهزاده
    هنر جنگ
    پرنس
    شهریار
    ماندرا گولا
    مهر گیاه
    سلیزیا
    بل فگور
    تاریخ فلورانس.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جيوواني وارگا
    جيوواني وارگا نويسنده داستان Cavalleria Rusticana يكي از نويسندگان سرشناس ايتاليا است، ولي كمتر نويسنده‌اي در ادبيات معاصر مي‌توان يافت كه مانند او شهرتش را تنها مرهون يك اثر كوچك چند صفحه‌اي باشد.

    شهرت وارگا از لحاظ بين‌المللي مرهون همين داستان كوتاه «كاوالريا روستيكانا» است كه مي‌توان آن را «غيرت روستايي» ترجمه كرد. اين داستان در مدت كوتاهي در سراسر ايتاليا شهرت يافت و بدين‌جهت mascagni موزيسين بزرگ ايتاليايي از روي آن اپرا و آهنگ معروفي تهيه كرد كه شهرت اين داستان راب ا خود به تمام اقطار جهان برد.

    تاكنون اپرا، فيلم، تئاتر، اين قطعه به كرات در غالب كشورهاي جهان نمايش داده شده، قطعه موزيك آن در بزرگترين سن‌ها نواخته شده است.

    با اين همه، مي‌توان گفت كه داستان «كاوالريا روستيكانا»، هيچ جنبه خاص و برجسته‌اي ندارد، جز اينكه معرف روح انتقام‌جويي و «غيرت» مردم جنوب ايتاليا است، و قطعاً همين تجسم روحيات مردم يكي از نواحي بزرگ اين كشور باعث موفقيت اين داستان در كشور ايتاليا شده است كه غالب آثار ادبي آن جنبه «محلي» دارد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آریوستو
    لودوویکو آریوستو شاعر و کمدی نویس ایتالیایی به سال 1474 متولد و در سال 1533 درگذشت.

    برخی از آثار وی عبارتند از:

    صندوقچه
    احضارکننده ارواح
    لنا
    دانش پژوهان
    اورلاندوی خشمگین
    رولان خشمگین
    خشم های اورلاندو.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    كلمنس برنتانو
    كلمنس برنتانو اصلاً از يك خانواده ايتاليايي بود، ولي خاندان ا واز چند پشت پيش ازو ي در آلمان مي‌زيستند. وي به سال 1778 در فرانكفورت به دنيا آمد و نخستين سال‌هاي زندگي خود را نيز در آنجا گذرانيد، ولي زندگاني ادبي او در هايدلبرگ كه مركز يك دسته از رمانتيك‌هاي بزرگ آلمان بود شروع شد. آثار شاعرانه او به مراتب از آثار منظوم ساير شعرايي كه جزء دسته رمانتيك‌هاي هايدلبرگ بودند، عالي‌تر است. در اشعار او همه جا اثر ذوق بسيار لطيف و حس علاقه به زيبايي‌هاي طبيعت و احساسات دروني ديده مي‌شود. همين احساسات دروني بالاخره او را به حلقه روحانيت كشيد و ساليان آخر عمر را در خدمت كليسا گذرانيد. مهمترين اثر او كه منظومه حماسي و درعين‌حال عاشقانه مفصل به نام «تغزلات تاج گل» است بر اثر مرگش ناتمام ماند. رمان «گودوي» و چندين داستان و يك نوول موسوم به «كاسپرل و آنرال» از آثار دوره جواني وي به شمار مي‌رود. او به سال 1842 ديده از جهان فرو بست.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پيراندللو - لوئيجي
    Pearandello - Luiji


    لوئيجي پيراندللو در 1867 در سيسيل ايتاليا چشم به جهان گشود . او در دانشگاه ايتاليا و سپس دانشگاه بن به تحصيل پرداخت و پايان نامه درجه دكتراي خود را در رشته لهجه زادگاه خود نوشت . پيراندللو كار ادبي را با شعر آغازكرد اما لوئيجي كاپوئانا ،‌رمان نويس نام آور سيسيلي ،‌او را به نوشتن داستان تشويق كرد و پيراندللو نخستين مجموعه داستان خود را در 1893 انتشار داد . سال بعد رانده شده را نوشت . اين رمان داستان زني است كه شوهرش او را از خانه مي راند و پس از مدتي رفته رفته شخصيتي پيدا مي كند كه جامعه در ابتدا مي پنداشته است . درونمايه هاي نخستين داستانهاي او تقابل ظاهرو واقعيت است . او در اين داستانها به جنبه هاي غم انگيز جامعه اي مي پردازد كه تنها به ظاهرو انجام تشريفات ارج مي نهد . پيراندللو بسيار شوخ طبع بود اما شوخ طبعي او در داستانهايش بيشتر رنگي تلخ و غمخوارانه دارد.

    هر چند پيراندللو در نخستين داستانهايش از ورگاوكاپوئانا رئاليستهاي سيسيل ،‌تاثيرپذيرفت امابسيار زود به كشف مضمون پرداخت . رمان مرحوم ماتيا پاسكال (1904) داستان مردي است كه روزي خبر مرگ خود را در روزنامهامي بيند .اوكه ازرنج زندگي به جان آمده از خواندن خبر مرگ خودشادمان مي شود و خانه و شهر خود را ترك مي گويد . پيراندللو اعتقاد داشت كه شخصيت آدم پديده اي ذهني است و به شيوه تفكر بستگي دارد و بارها عبارت «نسبيت شخصيت» را به كارمي برد . او اين عقيده را كه ازنظر فلسفي مردود شناخته شده از آلفرد بينه و هانري برگسون ، دو فيلسوف فرانسوي ، گرفته بود امابسيار روشن و با اطميناني هيجان انگيز بيان مي كرد .

    لوئيجي پيراندللو در زبان محاوره توانابود همين امر او رابه طور طبيعي به جانب تئاتر كشاند. او نخستين نمايشنامه خود ،‌شرارت ، را در 1908 نوشت . در سال 1916 د رمدت يك سال نه نمايشنامه نوشت كه از ميان آنها اگر اين طور مي انديشيد حق با شماست براي او شهرت كسب كرد . او در نوشتن اين نمايشنامه ها شيوه هاي مالوف و قرار دادي را به كار گرفت . اماتماس با گروههاي پيشرو او را ياري كرد تا اهميت هماهنگي عناصر را در صحنه دريابد . پيراندللو «تئاترجامع» خود را بر نمايشنامه يك شخصيت پريشان پايه ريزي كرد كه بعد ها به نمايشنامه شش شخصيت در جستجوي نويسنده تبديل شد . اين نمايشنامه شهرتي جهاني براي پيراندللو به دنبال داشت . شش شخصيت در جستجوي نويسنده ، هر يك به شيوه خود وامشب از خود مي سازيم (1930) مجموعه نمايشنامه سه گانه پيراندللو را تشكيل مي دهندكه خود آنها را «نمايشنامه هاي سه گانه تئاتر در تئاتر» مي ناميد .اين سه نمايشنامه شناخت تئاترپيراندللو را امكانپذير مي سازند. پيراندللو تاكيدمي ورزيد كه تئاترخيال است ،‌چون صورت«فرم»دارد يا بهتر گفته شود صورت است ،‌«صورت كه حركت مي كند . »،‌ ونيز داراي اثباتي است كه زندگي از آن عاري است . نمايشنامه هاي پيراندللو از اعتبار جدلي برخور دارندو بر آن نيستندتا ارزشهايي را نشان دهند كه از عقايد تجريدي حاصل ميآيند. پيراندللو با نمايشنامه هاي خودانقلابي در شگردهاي تئاتر جديد پديد آورد . او قرار داد هاي ثابت تئاتر را مردود مي دانست ؛ چون معتقد بود كه آنهاتجربه نمايش را به جاي سازده بودن تاحد سرگرمي تنزل مي دهند و برا ي تماشاچيان جز تن آساني حاصلي ندارند. او در تئاتر خودقرار دادها را مورد پرسش قرار مي دهد .‌پرده هاي خيال را تك تك كنار مي زندتابه حقيقت عريان شرايط زندگي آدمي دست يادبد .زيرا اعتقاد داشت كه تنهابا شناخت اين حقيقت است كه مي توان به رستگاري آدمي دل بست . نمايشنامه هانري چهارم (1922) ،‌كه نخستين نمايشنامه تئاتر پوچي به شمار مي آيد .‌بيش از ديگرنمايشنامه هاي اوبه اجرا در آمده است . تراژدي هانري در اين است كه آن نقاب ديوانگي كه آگاهانه بر چهره مي آويزد ،‌در پايان نمايش ، با نيروي عواطفي كه بيرون از اختيار اوست ،جزيي از وجود اومي گردد. پيراندللو دراين نمايشنامه به نقابهايي اشاره مي كندكه جامعه بر چهره ما مي گذارد و جز ايفاي آن نقش ،انتظار ديگري ازماندارد. تجسم بي هويتي و تنزل شخصيت آدمي تاحد ايفاگر نقشي اجتماعي بزرگترين دستاورد تئاتر پيراندللو بوده است .

    پيراندللو همراه با برتلد برشت،جان ميلينگتن سينگ و يوجين اونيل چهار تن نمايشنامه نويسان بزرگ قرن معاصر به شمار مي آيند. لوئيجي پيراندللو زندگي توانفرسايي داشت. ديوانگي همسر بسيار زيبايش از تراژدي هاي زندگي اوست . با اين همه .نكته درخور توجه اين است كه او بهترين آثارش را در دوران سراسر رنجباري به وجود آورد كه به نگهداري از او مشغول بود و فقر مادي آزارش مي داد . پيراندللو در عين حال زندگي ادبي پرباري داشت . به جز هفت رمان و پنجاه نمايشنامه ،‌دويست و پنجاه داستان كوتاه منتشر كرد . اونيمي ا زاين نمايشنامه ها براساس داستانهاي كوتاه خود نوشت . دروغين بودن ظواهر ؛عدم وجودعنصري يكپارچه در شخصيت كه به صورت حالات ، عقايد ،احساسات و كثرت «من» هاي گوناگون بروز مي كند ؛ جاودانگي آدمهاي داستاني در تقابل با آدمهاي واقعي كه مي ميرند و فراموش يم شوند؛‌و تظاهر نژاد انسان به زيستن بر اساس اصول عقلاني ، برخي از تشويشهاي ذهني پيراندللوي داستان نويس را تشكيل مي دهند .

    ما پس از خواندن داستانها يا ديدن نمايشنامه پيراندللو به نتايجي دست مي يابيم كه اساسي تر از عقايدي است كه او خود در اين آثار ارائه كرده است و اين موضوع از نشانه هاي آثار نويسنده بزرگ است .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/