نظريه يين ويانگ :

نظريه يين ويانگ يک برداشت اعتقادي است . به عبارت ساده تر دو صفتي هستند که تغييرات سيکلهاي زندگي را مد نظر دارند : تغيراتي که ميتوانند در هر زمينه اي باشند . يين ويانگ همچنين معرف يک نوع روش فکري است که دو قطب هر چيز يا هر وضعتي را در نظر ميگيرد.

يانگ در حقيقت آن قسمت از دامنه يک تپه را نشان ميدهد که درمعرض نور آفتاب قراردارد و روشن است و معرف اين خصوصيات مي باشد : حرارت - فعاليت – روشنايي . علائم مشخصه ظهور فزيکي يانگ به قرار زير ميباشد :

(1) تب هر گونه احساس درد در بدن .

(2) کار زياد و پر کاري بدن .

(3) هر نوع ورم و درد نسوج و بافتها و اعصاب .

تئوري يين و يانگ را ميتوان به صورت يک تصوير کوچک نشان داد که معارف تبادل تاثير گذاري ميان يين ويانگ است . يا هر يک از اين دو مولد ديگري است . يا هر يک از اين دو متضاد ديگري است . يا هر يک از اين دو طرف ميتواند بخشي از يک ديگر را شامل شود . يا هر يک از اين دو ميتواند جايگزين ديگري شود تئوري يين ويانگ حدود 800 سال قبل از ميلاد مسيح طي مدت طولاني در کشور باستاني چين پي ريزي شده اشت .

يين ويانگ از جهان تصوري سياه وسفيد نشان ميدهد . بر پايه اعتقادات « يانگ » معرف خورشيد و « يين » معرف ماه است . اين دو روشني بخش جهان از مشرق ظهور ميکنند و بعد با حرکتي مشهود به سوي جنوب و بعد از آن به جانب غرب مي روند. در طب سنتي « يين ويانگ » در هر شخص حالت متوازن و متعادل دارند و اين با خود انسان است که اين دو نيرويي را که در بدن دارد تحت کننترل خود دراورد. « يانگ » مانند آتش است و شعله هاي آن زبانه کشيده و بالا ميرود و گرما به وجود مي آورد و يين مانند باران فرو مي ريزد خنکي ايجاد ميکند و راکد است .

به اين ترتيب با آنچه گفته شد دو تعبيري که از « يين ويانگ»وجود دارد و سنتي است به عنوان يک سر منشا در تمامي تحقيقات نظري در علوم پژشکي تائوئيستي مورد استفاده بوده و در نتيجه روز و خورشيد همان « يانگ» و شب وماه همان « يين» مي باشد .

در چين باستان ساعتهاي چيني را بر اساس يين ويانگ محاسبه ميگردند .

پنچ ارگان حياتي بدن انسان «يين » هستند. اين پنچ ارگان عبارتند از : کبد , قلب , طحال , ريه ها , کليه ها وشش . موارد دروني ديگر يانگ هستند , که عبارتند از : مثانه, کيسه صفرا , روده دراز و ياريک , معده , ....

ذر طب قديم وکلاسيک چين , «يين و يانگ » به طور دائم و لا ينقطع در بدن انسن در حال حرکت هستند . در مورد حيات , چها رتحول تشخيص داده شده است , که عبارتند از : تولد زندگي , بيماري ومرگ . د رعهد باستان در رساله ها و نوشته ها از زنجيره اي بودن اين چهار تحول سخن گفته شده است .

يين , کلمه چيني يين, د راصل براي نشان دادن آن سوي تپه اي به کار مي رفته که در تمامي طول سال , از خورشيدو آفتاب محروم بوده است . اين واژه با خصوصياتي از قبيل, سرما , انفعال , تاريکي و درون گرايي ارتباط دارد و علائم ظهور آن به شرح زير است :

(1) احساس سرما در بدن .

(2) پرکاري بدن .

(3) هر گونه افت نسوج .

اين طبقه بندي در مورد « يين و يانگ » نمي تواند امري مطلق به حساب آيد , و در موقع به کار بردن اين لغات بايد دقت کرد تا کاملا به موضوع مورد نظر مربوط باشد .

«يين و يانگ » به اتفاق يگديگر را خلق مي کنند . براي مثال : در طب سنتي گفته مي شود , که انرژي ((چي )) از خون ساخته ميشود . «يين » و خون به وسيله انرژي « يانگ» به جريان افتاده و به جلو مي رود .

انرژي آسمان يانگ ناب است , انرژي زمين نيز يين ناب است . خود انرژي و نفس يا (دم ) يانگ است . شکل و قالب ونيز ماده , يين است . اندرون انسان يين و ظاهر انسان يانگ است . نيرو و قدرت يانگ است . تغذيه يين است . در خوراکيها و نباتات نيرو زا و نيروبخش, يين و يانگ نيز حضور دارند . در بوها آنچه قويتر است , يين است و آنچه سبکتر است , يانگ به حساب مي آيد . در طعم ومزه ها , ترشي وتلخي , يانگ , شيريني و خنثي و بي طرف , تندي , شوري , يين است .