نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 181

موضوع: گزیده بهترین اشعار فریدون مشیری

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    موج، می آمد، چون كوه و به ساحل می خورد !
    از دل تیره امواج بلند آوا،
    كه غریقی را در خویش فرو می برد،
    و غریوش را با مشت فرو می كشت،
    نعره ای خسته و خونین ، بشریت را،
    به كمك می طلبید :
    - « آی آدمها ...
    آی آدمها ... »
    ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم !
    به خیالی كه قضا،
    به گمانی كه قدر، بر سر آن خسته ، گذاری بكند !
    « دستی از غیب برون آید و كاری بكند »
    هیچ یك حتی از جای نجنبیدیم !
    آستین ها را بالا نزدیم
    دست آن غرقه در امواج بلا را نگرفتیم،
    تا از آن مهلكه - شاید - برهانیمش،
    به كناری برسانیمش ! ..
    موج، می آمد، چون كوه و به ساحل می ریخت .
    با غریوی،
    كه به خواموشی می پیوست .
    با غریقی كه در آن ورطه، به كف ها، به هوا
    چنگ می زد، می آویخت ...
    ما نمی دانستیم
    این كه در چنبر گرداب، گرفتار شده است ،
    این نگونبخت كه اینگونه نگونسار شده است ،
    این منم،
    این تو،
    آن همسایه،
    آن انسان!
    این مائیم !
    ما،
    همان جمع پراكنده،
    همان تنها،
    آن تنها هائیم !
    همه خاموش نشستیم و تماشا كردیم .
    آن صدا، اما خاموش نشد .
    - « ... آی آدم ها ... »
    « آی آدم ها ... »
    آن صدا، هرگز خاموش نخواهد شد ،
    آن صدا، در همه جا دائم، در پرواز است !
    تا به دنیا دلی از هول ستم می لرزد،
    خاطری آشفته ست،
    دیده ای گریان است،
    هر كجا دست نیاز بشری هست دراز؛
    آن صدا در همه آفاق طنین انداز ست .
    آه، اگر با دل وجان، گوش كنیم،
    آه اگر وسوسه نان را، یك لحظه فراموش كنیم،
    « آی آدم ها » را
    در همه جا می شنویم .
    در پی آن همه خون، كه بر این خاك چكید،
    ننگ مان باد این جان !
    شرم مان باد این نان !
    ما نشستیم و تماشا كردیم !
    در شب تار جهان
    در گذركاهی، تا این حد ظلمانی و توفانی !
    در دل این همه آشوب و پریشانی
    این از پای فرو می افتد،
    این كه بردار نگونسار شده ست،
    این كه با مرگ درافتاده است،
    این هزاران وهزاران كه فرو افتادند؛
    این منم،
    این تو،
    آن همسایه !
    آن انسان،
    این مائیم .
    ما،
    همان جمع پراكنده، همان تنها،
    آن تنها هائیم !
    اینهمه موج بلا در همه جا می بینیم،
    « آی آدم ها » را می شنویم،
    نیك می دانیم،
    دشتی از غیب نخواهد آمد
    هیچ یك حتی یكبار نمی گوئیم
    با ستمكاری نادانی، اینگونه مدارا نكنیم
    آستین ها را بالا بزنیم
    دست در دست هم از پهنه آفاق برانیمش
    مهربانی را،
    دانائی را،
    بر بلندای جهان،
    بنشانیمش ... !
    - « آی آدم ها ... !
    موج می آید ... »




  2. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/