اين حجّت‌ها كيستند؟، فرمودند:

آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشينان برگزيدة آن حضرت(ص)؛ با كساني كه خداوند ايشان را همراه و قرين خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانكه از آنان بر خويش پيمان گرفت. ايشان صاحبان امر و كساني هستند كه خداوند دربارة‌شان فرمود: « أطيعوالله و أطيعوا الرسول و اُولي‌الأمر منكم؛7 [اي كساني كه ايمان آورده‌ايد] خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت كنيد».

و فرمود: «و لو ردّوه إلي الرسول و إلي اُولي‌الأمر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم8؛ [و چون خبري حاكي از ايمني يا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پيامبر و اولياي امر خود ارجاع كنند، قطعاً از ميان آنان كساني‌اند كه [مي‌توانند درست و نادرست] آن را دريابند».

شخص سؤال كننده عرض كرد: آن امر چيست؟ امام(ع) فرمودند: همان كه ملائكه در شبي كه همة امور(خداوند) حكيم، از قبيل: روزي، طول عمر، اعمال، زندگاني، مرگ، علم غيب آسمان‌ها و زمين، و معجزاتي كه جز براي خداوند، برگزيدگان و فرستادگان او در بين آفريدگانش امكان‌پذير نيست، فرو مي‌فرستند. آنان روي خدايند؛ كه فرمود: « فأينما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو كنيد آنجا روي خداست. (از جملة) [آنان بقيت‌الله]، يعني حضرت مهدي(ع) است كه هنگام پايان [روزگار] اين [دنيا] مي‌آيد و زمين را از قسط و عدل لبريز مي‌نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه‌هاي او غيبت و كتمان در وقت فراگير شدن طغيان و فرا رسيدن انتقام است.

و اگر مورد خطاب اين امر در كلام خداوند، منحصراً پيامبر(ص) و نه غير ايشان بود، مي‌بايست به وسيلة فعل ماضي دالّ بر عمل غير دائمي بيان مي‌شد، نه به صورت مستقبل، يعني مي‌فرمود: «نزلت الملائكة؛ ملائكه نازل شدند». و «فرق كلّ امرٍ حكيمٍ؛ هر كاري، [به نحو] استوار فيصله يافت» و نمي‌فرمود:

« لا تنزّل الملائكة؛ ملائكه نازل مي‌شوند» و «يفرق كلّ امرٍ حكيمٍ؛ هر كاري [به نحو] استوار فيصله مي‌يابد».10
از وجود ارتباط ميان امامت و شب قدر، اين نتايج به دست مي‌آيد:

1. وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسي(ره) در اين باره مي‌گويد: «محتواي سوره‌هاي دخان و قدر بر اين امر دلالت دارد كه حُكم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حكم يقيني، حتمي و واقعي است، و ناگزير از وجود فردي آگاه و عالم نسبت به آن حكم هستيم، زيرا در غير اين صورت، فايده‌اي بر فرو فرستادن آن حكم، مترتّب نيست. عالم به آن حكم، شخصي غير از امام معصوم(ع) تأييد شده از جانب خداوند سبحان نيست. بنابراين، وجود امام واجب‌الاطاعه، عالم به همة امور دين در هر زماني، تا هنگامي كه تكليف شرعي باقي است، لازم و ضروري است».11

2. شمول ولايت ائمه(ع) بر همة مخلوقات؛ زيرا ايشان جايگاه نزول اوامر الهي مربوط به زندگاني بشر توسط ملائكه‌اند. به بيان ديگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(ص) نازل مي‌شود.12

از حضرت امام باقر(ع) در بارة اين كلام خداي تعالي كه: «فيها يفرق كلّ أمرٍ حكيمٍ» روايت شده است كه:
هر آينه، در شب قدر تفسير امور هر سال بر وليّ خدا نازل مي‌شود؛ بخشي از آن امور مربوط به امور شخصي وي، و بخش ديگر مربوط به امور مردم است.13

همچنين حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
آن شب قدر است كه در آن گروه‌هاي به حج رونده، طاعات يا معاصي، با زندگاني يا ممات نوشته مي‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را مي‌خواهد واقع مي‌كند، سپس آنها را به صاحب زمين القا مي‌نمايد.
ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض كرد: صاحب زمين كيست؟
امام(ع) فرمودند: صاحب شما».14

3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه مي‌شود؛
ابابصير نقل مي‌كند، كه از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول مي‌رويم».عرض كردم: فدايتان شوم، آيا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نيست هم بر علم شما افزوده مي‌شود؟

امام(ع) فرمودند: «اگر چنين باشد، [ابتدا] پيامبر(ص) آورده و از آن آگاه مي‌شود، سپس حضرت علي(ع)، و سپس يكي پس از ديگري، تا آنكه به صاحب اين امر برسد».15

سليمان ديلمي مي‌گويد، به حضرت صادق(ع) عرض كردم: بارها از شما شنيده‌ام كه فرموديد: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول مي‌رويم». امام(ع) فرمودند: «احكام حلال و حرام را خداوند در كامل‌ترين صورت آن بر پيامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چيزي نمي‌افزايد».