نتیجه
اینکه انسان باید یا دارای سد در سد اختیار باشد یا سد در سد تابع جبر - درست نیست. یعنی این دو حالت تنها گزینه های موجود نیستند. انسان در جاهایی دارای اختیار هست و در جاهای دیگر تابع جبر است.
در جهان نیروهایی دست اندر کارند که در زندگی و سرنوشت انسانها اثر میگذارند.
تا آنجا که میدانیم انسانها همیشه با این نیرو ها در نبرد و مبارزه بوده اند و امروزه هم هستند.در این مبارزه با نیروهای طبیعت انسان هرزمان اندکی پیشروی کرده است و در این راه مغز و نیروی خرد و اندیشه اش پرورش یافته است که این همان جنگ افزار و ابزار انسانها با نیروهای طبیعی میباشد.
انسانها - مانند دیگر جانداران دارای یک دایره ی اختیارها هستند و در درازای زمان این دایره را گسترش داده اند و اینکار همچنان دنباله دارد.
مسلما بیماری ها و مرگ بزرگترین نیروهای طبیعی بوده و هستند که اختیار انسانها را محدود میکنند.
نیروهای دیگر هم هستند که انسانها هنوز هم با آنها دست و پنجه نرم میکنند - مانند توفان - خشکسالی - زمینلرزه...که تا اندازه ای انسان ها به آنها پیروز میشوند ولی نه سد درد سد...
پس جنگ همچنان ادامه دارد و انسان برای خودمختاری اش همچنان میجنگد و اندک اندک پیشروی میکند و دایره ی اختیار اش را گسترش میدهد.
تردیدی نیست که خداوند برای هر چیزی علت ها و اسباب هایی قرار داده که هستی و مشخصات آن بستگی به آنها دارد. این طور نیست که هر چه در جهان پدید میآید، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقی و بی حساب باشد. همان گونه که در بارش برف و باران و... علل و عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمیپذیرد، همچنین کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق از او سر نمیزند، بلکه نخست چیزی را تصور میکند، سپس به آن میاندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن میکوشد. پس انجام هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامیاست تخلف ناپذیر و خداوند نیز این چنین مقرّر کرده است.
انسان فقط یک نوع سرنوشت ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آنها جانشین دیگری گردد.امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و پای دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار میکنی؟ پاسخ داد: «از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار میکنم» یعنی قضا و قدر معین کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، چیزی را انتخاب میکنم که اثر خوب داشته باشد. البته گاهی انسان در آزادی و انتخاب اشتباه میکند. و آن چیزی را که صحیح میدانسته، صحیح نبوده، یا آن چیزی را که علت میپنداشته، علت واقعی نبوده است.
به این نکته نیز، باید توجه داشت که عوامل مؤثر در کار جهان که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل میدهند و مظاهر قضا و قدر به شمار میروند، منحصر به امور مادی نیستند. یک سلسله امور معنوی نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و کردار بشر حساب و عکس العمل دارد. امام صادق(ع) میفرماید: «عدد کسانی که به واسطة گناهان میمیرند،از آنان که به واسطةسر آمدن مدت عمر جان میسپارند، بیشتر است، و شمار کسانی که به سبب نیکوکاری، زندگی دراز مییابند، از آنان که با عمر اصلی خود زندگی میکنند، فزون تر است».
بنابر آن چه گفته شد روشن گردید که انسان در تمام کارهای ارادی اش مختار و آزاد است و دخالت قضا و قدر الهی در سرنوشت انسان به این است که خداوند این موجود را مختار آفریده و اراده کرده که او در انتخاب سعادت یا شقاوت آیندة خویش مختار و آزاد باشد و سرنوشت خویش را به دست خود رقم زند. قرآن کریم تصریحاً و تلویحاً آزادی بشر را مورد تأکید قرار داده و فرمود: «ما انسان را هدایت کردیم. یا سپاس گزار است یا ناسپاس». «هر کس خواست ایمان آورد و هر که خواهد کفر ورزد». «خدا وضع هیچ مردمی را عوض نمیکند مگر آن که آنها وضع خود را تغییر دهند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)