صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 53

موضوع: در مورد شب قدر تاپیک

  1. #1
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    در مورد شب قدر تاپیک

    الهی!
    بیاموز تا سرِّ دین بدانیم،بیفروز تا در تاریکی نمانیم.تلقین کن تا آداب شرع بدانیم..
    تونواز که دیگران ندانند..تو بسازکه دیگران نتوانند..همه راازخودپرستی رهایی
    ده ، همه رابخود آشنایی ده،همه را ازمکر شیطان نگاهدار، همه را ازآفت نفس
    آگاه دار...
    الهی!ما که به توزنده ایم هرگزکی میریم؟..ما که به تو شادانیم هرگزکی اندوهگین شویم؟
    ما که به توعزیزیم هرگز چون ذلیل شویم..تو آن مایی وماآن تو..سزاوارربوبیتی
    و همه بر خوان تو..دست این همه گدا بردامان تو..کی بسر آید این وعده دیدار؟
    به حقک و حرمتک یا عزیز و یا غفار
    الهی!
    بنده جرم کرد...خسته دل و آلوده دامن شد...
    منادی کَرَم تو آواز داد که نصیب معیوبان با من شد...
    رحمت سبقت گرفت و فضل و کرمت ضامن شد...
    الهی!از من اشکی و آهی...و از تو نگاهی
    ای عاشق دل سوخته اندوه مدار......روزی به مراد عاشقان گردد کار
    الهی!
    ای آرنـده غـم پشیمـانی در دلهـای آشنایـان و ای افکننـده سـوز در دل تائبـان...ای
    پذیرنده گناهـکاران و معترفـان..کسی بازنیآمد تا باز نیاوردی وکسی راه نیـافت تا
    دست نگرفتی..دستگیر،که چون تو دستگیری نیست..دریاب،که جز تو پناه نیست
    و پرسش ما را جز تو جواب نیست و درد ما را جز تو دوا نیست...
    و از این غم ، جز تو ما را راحت نیست...
    الهی!جامه مصلحان پوشیدیم و مصلح نبودیم...تو بر ما عفو کن...
    آنچه فرمودی نکردیم و از کرده خود به دردیم..
    ما بیچارگان را ازخرمن سوختگان نگردان...
    دریغا!
    که روزگار بر باد دادیم و شکر نعمت ولی نعمت نگزاردیم..دریغا که قدرعمر
    خویشتن نشناختیم واز کار دنیا به اطاعت مولا نپرداختیم...
    دریـغا کـه عـمر عـزیـز بـسر آمـد و روزگـار بگـذشـت...
    روزی که مرا وصل تو درچنگ آید......از حـال بهشتیـان مـرا ننـگ آیـد


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  2. #2
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    ..........ای بردبار ، ای صاحب کرم ، ای زنده ، ای پاینده ،
    ای آمرزنده گناه ، ای پذیرنده توبه ، ای بزرگ منّت ، ای احسان کننده قدیمی،
    کجاست پرده کشی زیبایت کجاست گذشت والایت کجاست فرج نزدیکت
    کجاست فریاد رسی با شتابت کجاست رحمت وسیعت کجاست عطیّه های افزونت
    کجاست موهبتهای گوارایت کجاست مرحمتهای گرانت کجاست فضل عظیمت
    کجاست منّت بزرگ جسمیت کجاست احسان دیرینت کجاست کرمت ای کریم ..........
    پس دمرا دریاب و برحمت مرا برهان
    ای نیکو کردار ، ای خوش کردار ، ای نعمت بخش ،
    من در رهائی از عقوبتت بر اعمال خویش تکیه نکرده ام بلکه بفضلت متکی هستم
    زیرا تو اهل تقوا هستی و اهل آمرزشی در نعمتها
    ابتدا به احسان نظر می کنی و به کرمت از گناه در گذری................


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  3. #3
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    مروری کوتاه بر زندگانی امام علی (ع) :

    نام : علی

    لقب : مرتضی

    کنیه : ابوالحسن

    نام پدر : عمران ابوطالب

    نام مادر : فاطمه

    تاریخ ولادت : 13 رجب ( 23 سال قبل از هجرت )

    محل ولادت : مکه مکرمه خانه خدا

    مدت امامت : 30 سال

    مدت عمر: 63 سال

    تاریخ شهادت : 21 رمضان المبارک سال 40 قمری

    علت شهادت : تحریکات قطام

    نام قاتل : عبدالرحمن بن ملجم

    محل دفن : نجف اشرف


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  4. #4
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    شهادت :

    در سال چهارم هجری جماعتی از خوارج در مکه جلسه ای تشکیل دادند ومسئول تمامی اختلافات موجود در جامعه را یه نفر دانستند که قرار شد که هر سه را اعدام بنمایند که بدین منظور عبدالرحمن بن ملجم مرادی مسئولیت بشهادت رساندن امام علی (ع) را به عهده گرفت ودومی مسئولیت بهلاکت رساندن معاویه در شام را وسومی کشتن عمروبن عاص را در مصر .

    عبدالرحمن بن ملجم راهی کوفه میشود ، در کوفه با دختری بنام قطامه که دو برادرش در جنگ نهروان بدست امام علی (ع) کشته شده بود ، برخورد کرده وعاشق وی میشود ، قطامه، مهریه خود را کشتن امام علی (ع) قرار می دهد ، عبدالرحمن بن ملجم در سحرگاه 19 رمضان سال 40 هجری ، هنگامی که امام در محراب عشق مشغول راز ونیاز بامحبوب خود بود ، با ضربت بر فرق امام ، فرق امام را میشکافد و... امام در لحظه ای که ضربت بر فرق مبارکش وارد شده ( با حالی که حاکی از به نتیجه رسیدن بارسنگینی را از دوش بر زمین گذاشتن وراحت شدن است ) فریاد برآورد : "فزت برب الکعبه "بخدای کعبه که رستگار شدم .

    دادو فریاد ، یا علی را کشتند شروع میشود ،ا بن ملجم که فصد فرار داشته در خارج از مسجد بوسیله مردم دستگیر میشود.

    برای امام به تجویز طبیب شیر می برند ، امام میفرماید که بر ای ابن ملجم هم از همین شیر ببرید وبه او کاری نداشته باشید ، اگر زنده ماندم خود میدانم واگر نه ، با همان ضربه او را قصاص کنید .

    امام در عصر روز 21 ماه رمضان سال 40 هجری بر اثر عمق زخم وزهری که وارد بدن وی بوسیله شمشیر شده بود در حالی که با خدای خویش در راز ونیاز ودر حال نماز بود ، جان به جان آفرین تسلیم کرد .

    "انا لله وانا الیه راجعون " پیکر شریفش را به نجف اشرف برده وهمان جا بخاک سپردند .



    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  5. #5
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    گذری کوتاه بر وصایای امام علی (ع) :

    از خدابترسید وپیروان دنیا نگردید ، هر چه در قرآن است عمل کنید ، قبل از آنکه دیگران بر شما سبقت بگیرند .

    وضو را ساداب بگیر .

    خدا را در قرآن بنگرید .

    خدا را در نماز که ستون دین است بنگرید .

    خدا را روزهای رمضان شاهد گیرید که روزه سپر آتش است .

    پس از قرآن واحادیپ نبوی ، سخنی بالاتر از سخنان امام علی (ع) در دست امت نمی باشد که ... همه مروارید است ودور از خاک وخاشاک ودر این دریای مملو از درّ وگوهر ومروارید عده بسیاری راز مورخان سعی در جمع آوری وشرح وتوضیح سخنان امام نموده اند ولیکن در این میان تنها سید شریف رضی استکه توانسته این مجموعه را بطور احسن گرد هم آورد ونام آن را نهج البلاغه نامیده است واین مجموعه را میتوان کاملترین وموثق ترین جمع آوری دانست .



    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  6. #6
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    سخنانی گوهر بار از امام علی (ع):



    1- سستی درجهاد

    اگر امروز از خانه هایتان در مقابل دشمن دفاع نکنید ، بعداً از کدام خانه دفاع خواهید کرد ؟ و با کدام امامی بعد از من به جهاد خواهید رفت ؟



    2- حکومت :

    ای مردم ، کسی به کار خلافت وحکومت سزاوارتر است که از همه مردم بر آن کار تواناتر « در امور سیاسی وحل وفصل مسائل وامور خارجی » وبه امر خداوند از همه آنان داناتر باشد « از نظر حکم شرع ودین الهی -فقه » حال اگر فتنه انگیزی به فتنه گری بپردازد ، باید نکوهش شود وخواسته شود تا به حق باز گردد. اگر خودداری نمود باید کشته شود .



    3- وحدت :

    پس دست خدا با جماعت است ، پس دوری کنید از اختلافات وجدائی ، زیرا آنکه از جمع مردم جدا شود شیطان براو دست یابد . چنانکه گوسفند جدا شده از گله نصیب گرگ میشود ، هوشیار باشید هرکه شما را به راهی بخواند که تفرقه واختلاف در آن باشد او را بکشید اگر چه خود من باشم .


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  7. #7
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    به مناسبت روز ضربت خوردن امير المومنين (ع)
    علي تا ابد نسخه‌اي بي‌بديل
    جام جم آنلاين: شهادت مولاي متقيان حضرت امام علي (ع) رويدادي ويژه در ميان مناسبت‌هاي مذهبي ما شيعيان است. علي (ع) بزرگي است كه به جمع اضداد مي‌شناسندش. هم جاذبه دارد و هم دافعه، هم امام مهرباني است هم مرد جهاد، هم عارف است هم سياستمدار و هم حاكم جامعه اسلامي ‌است، هم با دل چاه مدينه همراز.
    100916860461
    براستي كيست اين انسان كاملي كه بر دوستدارانش حتي بيم افراط و غلو مي‌رود و مهرش بر دل‌ها در شرق و غرب عالم در ميان مسلمان و مسيحي و شرقي و غربي اينچنين توفان به پا مي‌كند؟
    علامه محمدتقي جعفري در كتابي با عنوان «فرازهايي از زندگي امام علي (ع)» با بياني ايجازگونه ولي مؤثر، به معرفي 5‌‌وجه اصلي از شخصيت امام علي (ع) مي‌پردازد. كتاب براساس همين وجوه شامل 5 فصل مجزا با اين عناوين گوياست: 1- علي وسياست 2- علي و جهاد 3- علي و نهج‌البلاغه 4- علي و عرفان مثبت 5- علي و مساله مرگ. اين نوشتار به گزارش اجمالي همين پنج وجه محوري شخصيت امام علي (ع) با رجوع به مضامين مطرح شده در اين اثر ارزشمند مي‌پردازد.
    علي و سياست
    مي‌گويند علي سياستمدار نبوده كه بي هراس از جان خويش، شب هنگام در بستر پيامبر آرميده يا در صحنه نبرد، آب را به روي دشمنان خود نبسته تا پيروزي خود را بر ايشان از پيش تضمين كند يا به سپاهيانش فرمان پيش از جنگي داده با اين مضمون كه نبرد نكنند تا دشمن مبارزه را آغاز كند و اگر غلبه يافتند كسي را كه در حال فرار است تعقيب نكنند يا با كسي كه عاجز گشته و قادر به دفاع از خود نيست ستيزه نكنند. زخمداري را نكشند، زن‌ها را ايذاء نكنند، اگرچه ايشان به خود سپاهيان يا روِسايشان ناسزا گويند...؛ مي‌گويند سياستمدار آن كسي است كه بتواند نفوذ خود را در اجتماع خود به طور اكمل تثبيت كند، در صورتي كه علي بن ابيطالب (ع) نتوانست پس از رحلت پيامبر اعظم در تمامي ‌مسلمين نفوذ كند و ... نگارنده كتاب در جواب اين ايراد آخر مي‌نويسد: «گويا مقصود اين مردم از نفوذ شخصيت اين است كه شمشيري در دست گرفته و افراد اجتماع را به هر جا كه دلش بخواهد مانند گوسفندان عاجز براند و در موقع احتياج به كشتارگاهشان كشيده و پوست آنها را كنده و روي تخت سياست خود بگستراند و آن‌گاه بر روي آن بنشيند و چشم‌ها و دل‌ها را خيره و وحشتزده نمايد چنانكه حجاج بن يوسف و امثال او انجام مي‌دادند.» وي سپس با يادآوري اين‌كه خود پيامبر اكرم‌ص نيز نتوانست در آن مدت محدود حقايق و دستورات عاليه اسلام را چنان كه ميخواست در دل‌هاي همه مستحكم سازد، از اين هم قبل تر رفته و ابراهيم خليل (ع) را مثال مي‌آورد كه حتي خويشاوندان نزديكش هم تحت اطاعتش نبوده‌اند. ناگفته پيداست كه دليل اين امر تكيه جملگي انبياء و اولياء الهي بر آزادي و اختيار انسان براي پذيرش حق بوده و اين هدف مقدس، توجيه كننده وسيله‌هاي نامقدسي كه نامقدسان براي رسيدن به هدف، موجه وحتي مقدسشان مي‌پندارند نيست. اما در جواب اشكال‌هاي قبلي كه نابخردان بر سياست علي (ع) وارد دانسته‌اند همان يك جمله جاودانه امام علي (ع) كافي است كه فرمود: «لولا التقي لكنت ادهي الناس: اگر پرهيزگاري نبود، سياستمدارترين مردم بودم.»
    علي و جهاد
    در اين بخش نگارنده بر آن است تا با توجه به اين‌كه «مساله جهاد در اسلام بي‌شك پديده خونريزي را به ياد مي‌آورد لذا بايد تا مي‌توانيم اين سخن را كه اسلام در پيشبرد ايده‌آل خود شمشير بر دست داشت به طور صحيح تفسير كنيم» به چند و چون مساله جهاد در اسلام و در پي آن نسبت علي (ع) با جهاد بپردازد. در اين راستا در كتاب مذكور يك سري مباحث تاريخي و نقلي مطرح مي‌شود كه در اينجا مجال ذكر آن نيست؛ اما در بخشي با اين عنوان كه «چرا حكومت اسلام خود را به تمامي‌جوامع تحميل مي‌كرده است؟» براي مدعاي قطعيت عادلانه بودن حاكميت اسلام علاوه بر ذكر دلايلي از جامعيت و عدالت حاكم بر قوانين و احكام اسلامي ‌مستنداتي نيز از تاريخ نويسان و متفكران غربي شاهد مثال آورده مي‌شود كه در اين جا به يك نمونه از آن اشاره مي‌كنيم: دكتر گوستاو لوبون در كتاب «تمدن اسلام و عرب» درباره جهاد در اسلام نوشته: «ما وقتي فتوحات مسلمين اول را بدقت ملاحظه نموده اسباب و علل كاميابي آنها را تحت نظر مي‌گيريم مي‌بينيم آنها درخصوص اشاعه مذهب از شمشير استفاده نكرده‌اند، زيرا آنها به اقوام مغلوبه در قبول مذهب هميشه آزادي مي‌دادند. اگر ملل مسيحي، دين فاتحين خود، يعني اعراب را قبول كرده و سختي زبان آنها را هم اختيار نمودند به اين علت بود كه آنها در مقابل حاكماني كه تا آن وقت زير شكنجه آنها بودند حكام جديد را عادل‌تر و منصف‌تر مشاهده نمودند بعلاوه مذهب ايشان را هم نسبت به مذهبي كه داشتند نزديك‌تر به حقيقت يافتند.»
    هم جاذبه دارد و هم دافعه، هم امام مهرباني است هم مرد جهاد هم عارف است هم سياستمدار و هم حاكم جامعه اسلامي ‌است هم با دل چاه مدينه همراز
    اما نسبت علي (ع) با جهاد. حديث مفصل در اين باب را از اين مقايسه ظريف درخواهيم يافت. مقايسه اين واقعيت كه علي بن ابيطالب (ع) بي‌ترديد سرباز شماره يك سپاه اسلام بوده و در تمام تواريخ آمده كه هرگز ديده نشده او در نبردي از يك تن يا از تمام سپاهيان دشمن از روي ترس رويگردان شود و اين‌كه فتوحات جهادي اسلام به استثناي جنگ تبوك همه به پرچمداري و فداكاري او بوده است، آري مقايسه اين واقعيت مسلم و مبرز با اين جمله علي (ع) حقايق بسياري را از شخصيت‌ وي آشكار نمي‌كند كه فرمود: «ولو اعطيت الاقاليم السبعه بما تحت افلاكها علي ان اعصي الله في نمله` اسلبها جلب شعير ما فعلت: سوگند به خدا اگر تمام اقاليم هفتگانه زمين را با آنچه زير آن است به من دهند تا پوست جو را از دهان مورچه درآورم و خدا را اين چنين معصيت كنم، چنين نخواهم كرد.»
    علي و نهج‌البلاغه
    علامه جعفري در اين فصل سخن را اينچنين كوبنده ‌آغاز مي‌كند: «آن روز كه نهج‌البلاغه علي بن ابيطالب (ع) بي‌طرفانه و با دقت رسيدگي شود، از تمامي ‌مكتب‌هاي اجتماعي و اخلاقي و اقتصادي و فلسفي بي‌نياز خواهيم شد.» فراموش نكنيم كه مرحوم علامه محمدتقي جعفري (ره) خود از شارحان بنام نهج‌البلاغه است و ضمناً تحقيقات مبسوطي را نيز در علوم اجتماعي و اخلاقي و اقتصادي و فلسفي صورت داده و بر مبناي پشتوانه شناختي قابل اعتنايي چنين ادعايي مي‌كند. توصيف قابل توجه ديگري كه وي از نهج‌البلاغه ارائه مي‌كند در ارتباط با همسويي «عقل و قلب» در اين كلام حكمت بار مانا است كه علامه از آن به هم مسير شدن عقل فطري و عقل عملي كه هماره در 2 جاده مختلف در روح انساني بوده‌اند، ياد مي‌كند. در باب نسبت علي (ع) با نهج‌البلاغه شبهاتي نيز در اين فصل مطرح و پاسخ داده مي‌شود درباره اين‌كه آيا نهج‌البلاغه قطعاً كلام امام است يا صرفا تقريرات جمع‌آورنده آن يعني سيد رضي است. علامه با رد قاطع اين دليل ابهامات بي اساس با تمثيل اديبانه‌اي به اين قبيل ترديدهاي نادرست اين‌گونه پايان مي‌دهد: «آري اگر آفتاب در نورپراكني خود احتياج به تصديق غرض‌ورزها داشت بيش از ميليون‌ها سال فضاي پهناور را وداع مي‌كرد و در گوشه مجهول و مبهمي‌ مي‌خزيد.»
    علي و عرفان مثبت
    عرفان مثبت در نگاه علامه عرفاني است كه در آن «جنبه مثبت روح منظور است يعني حقايقي كه به راهنمايي عقل و اشراقات قلبي به روح راه مي‌يابد»، نيز عرفاني است كه «عظمت خدايي را با طبيعت پا در هوا هم سنخ نمي‌داند، اوصاف عاليه و كمالاتي را ضروري نفوس مي‌داند كه از راه رهبران توحيد تبليغ شده است» و نيز «همه افراد بشري را قابل رسيدن به اوج كمالات روحي و مقامات معنوي مي‌داند.» به زعم ايشان، مجسمه عرفان مثبت، علي بن ابيطالب (ع) است كه او خود در كلام عارفانه‌اش اين چنين عرفاني مثبت را توصيف كرده است: «عقل را زنده گردانيده و نفس را مي‌كشد، موقعي كه اين رياضت را انجام داد حقايق بزرگ را مانند موي باريك احساس مي‌كند. در اين حال روشنايي لطيفي در قلب او ايجاد مي‌شود و با آن روشنايي، راه مستقيم خود را درمي‌يابد. درهاي متعددي آن شخص را به در سلم و صفا رسانده و به منزلگه جاوداني مي‌رساند، پاهاي روح او با آرامش جسمي‌ لغزش پيدا نمي‌كند و بالاخره در قرارگاه امن و راحتي كه در نتيجه كار قلب و رهبري او حاصل شده، ثبات و آرامش مي‌يابد.» (نهج‌البلاغه)
    علي و مساله مرگ
    بحث مفصلي است در اين فصل كتاب درباره حرف و حديث‌هايي كه متفكران مختلف در موضوع پيش از مرگ، خود مرگ و پس از مرگ از ديرباز داشته و هم اكنون نيز دارند؛ ولي جان كلام يا به عبارتي نتيجه‌اي كه قرار است از همه آنها حاصل آيد را در اين بيت نغز و بي‌مانند مولوي بسادگي و روشني و شيوايي هرچه تمام‌تر مي‌توان يافت:
    مرگ هر يك اي پسر همرنگ اوست
    پيش دشمن دشمن و بر دوست دوست
    و چون امام والامقام اسلام، امير مؤمنان (ع) در زمره دوست‌ترين دوستان عالم است پرواضح است كه مرگ نيز در نگاه او دوستي و سعادت و خوشبختي است. اينها جملات حيرت‌آور اين دوست (علي (ع)) درباره آن دوست (مرگ) است:
    سوگند به يزدان پاك هيچ گونه پروايي ندارم، من به طرف مرگ حركت كنم يا مرگ به من وارد شود.
    قسم به خداوند بزرگ، فرزند ابيطالب به مرگ مأنوس تر است از كودك شيرخوار به پستان مادر.
    به خداي كعبه، رستگار شدم (و اين وقتي است كه ضربه جانكاهي كه رشته زندگي‌اش را از هم مي‌گسيخت بر فرق مباركش اصابت كرد.)
    و بالاخره علي(ع) هم اوست كه ماترياليستي به نام شبلي شميل اينچنين مست در كمال شخصيت بيتاي او مي‌گويد: «علي بن ابيطالب بزرگ‌ترين بزرگان، يگانه نسخه‌اي است كه نه شرق و نه غرب صورتي مطابق آن اصل ندارد، نه در گذشته و نه در امروز.»


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  8. #8
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    خداوند متعال می فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛ و هیچ چیز نیست مگر آنكه گنجینه‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏اى معین فرو نمى‏فرستیم». (حجر، 21)
    در حكمت متعالیه و عرفان نظری به براهین قاطعه، به اثبات رسیده است كه هر چه در عالم طبیعت است تنزل یافته ی حقایق ملكوتی و جبروتی و لاهوتی است. امام صادق (ع) فرمودند: «ان الله خلق المُلك علی مثال ملكوته و اسَّس ملكوته علی مثال جبروته لیستدل بمُلكه علی ملكوته و بملكوته علی جبروته؛ خداوند متعال عالم طبیعت را بر مثال ملكوتش خلق كرد و ملكوتش را بر مثال جبروتش؛ تا استدلال كند - یا استدلال شود - با مُلكش بر ملكوتش و با ملكوتش بر جبروتش». (انسان و قرآن، علامه حسن زاده آملی، ص 226)
    پس نظام هستی ذومراتب است، مرتبه ی نازله، آیینه ی مرتبه ی عالیه است. و دانی به سبب عالی تدبیر می شود: «یُدَبِّرُ اْلأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى اْلأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ». (سجده،‌5)
    بنابراین لیله القدر نیز دارای مراتب است مرتبه ی پایین آن همان شب قدری است كه در ماه مبارك رمضان واقع شده است و امری زمانی است. اما مرتبه ی ملكوتی آن حقیقتی است منزه از زمان و تدرّج چرا كه در عالم مثال و ملكوت زمان راه ندارد. لذا حقیقت لیله القدر در عالم برزخ (عالم مثال) حقیقت دَهری است نه زمانی و دهر ملكوت زمان است. لیله القدر در عالم عقل مجرد (جبروت) نیز حقیقتی سَرمَدی دارد و سرمد باطن دهر است و از آنجایی كه ماه مبارك رمضان نیز حقیقتی مثالی و عقلی دارد معلوم می شود كه حقیقت لیله القدر شأنی از شئون حقیقت ماه مبارك رمضان است. در روایت است كه : «یحشر الله یوم القیامة شهرَ رمضان فی اَحسن صورة ...؛ خداوند متعال در روز قیامت ماه رمضان را در بهترین چهره محشور می كند». (بحارالانوار، ج 7، ص 190)
    امام سجاد(ع) در دعای چهل و پنجم صحیفه ای سجادیه در وداع ماه رمضان می فرمایند: «السلام علیك یا شهر الله الاكبر و یا عید اولیائه السلام علیك یا اکرَم مَصحوب من الاوقات و یا خیر شهرٍ فی الایّام و السّاعات». ماه رمضان ظرف نزول قرآن است و در ماه رمضان، لیله القدر بمنزله ی قلب است كه قرآن بر آن نازل می شود. «انا انزلناه فی لیله القدر» این تنزّل از علم الهی است بر حقیقت لیله القدر در عالم عقل و از آنجا نازل می شود بر حقیقت لیله القدر در عالم مثال و از آنجا نازل می شود بر قلب مبارك حضرت ختمی مرتبت، و زمان این نزول در لیه القدر زمانی است. لذا حقیقت شهر رمضان متّحد با حقیقت نبوی است و حقیقت لیله القدر متحد با حقیقت قلب محمد مصطفی (ص) است. : «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ* نَزَلَ بهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ *عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ *بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ
    و راستى كه این [قرآن] وحى پروردگار جهانیان است.روح الامین آن را بر دلت نازل كرد تا از [جمله ی] هشداردهندگان باشى به زبان عربى روشن».(شعرا، 192-195)
    بنابراین ظرف نزول قرآن در واقع باطن حضرت خاتم الانبیا است كه در عالم تجرد عین لیله القدر و عین ماه رمضان است بلكه وجود اقدس آن حضرت اشرف از حقیقت جمیع ممكنات است؛ و حقایق امور، شئونات حقیقت حضرت رسول اكرم است و نور وجود او واسطه فیض است برای جمیع اشیاء. قال النبی(ص): «اوّل ما خَلَق الله نوری»


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  9. #9
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض


    ظاهر این است كه بهتر بودن این شب از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احیاى آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن كه در كتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنى را كاملا تایید مى‏كند.
    علاوه بر این، نزول قرآن در این شب، و نزول بركات و رحمت الهى در آن، سبب مى‏شود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.
    در حدیثى از" امام صادق" ع آمده است كه به" على بن ابى حمزه ثمالى" فرمود:" فضیلت شب قدر را در شب بیست و یكم و بیست و سوم بطلب، و در هر كدام از این دو یكصد ركعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل كن"
    " ابو حمزه" مى‏گوید: عرض كردم:" اگر نتوانم ایستاده اینهمه نماز بخوانم؟
    فرمود: نشسته بخوان، عرض كردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بكنى و بعد مشغول عبادت شوى، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شیاطین در غل و زنجیرند، و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان"؟! «نور الثقلین" جلد 5 صفحه 626 قسمتى حدیث 58»


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  10. #10
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا (ص) روایت شده كه فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائكه‏اى كه ساكن در سدرة المنتهى هستند و جبرئیل یكى از ایشان است نازل مى‏شوند، در حالى كه جبرئیل به اتفاق سایر سكان نامبرده پرچم‏هایى را به همراه دارند، یك پرچم بالاى قبر من، و یكى بر بالاى بیت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سینا نصب مى‏كنند، و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى در این نقاط نمى‏ماند مگر آنكه جبرئیل به او سلام مى‏كند، مگر كسى كه دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوك و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد «) مجمع البیان، ج 10، ص 520»
    و در تفسیر برهان از سعد بن عبد اللَّه روایت كرده كه به سند خود از ابى بصیر روایت كرده كه گفت: با امام صادق (ع) بودم كه سخن از پاره‏اى خصائص امام در هنگام ولادت به میان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود امام مستوجب روح بیشترى مى‏گردد. عرضه داشتم فدایت شوم مگر روح همان جبرئیل نیست؟ فرمود: روح از جبرئیل بزرگتر است، و جبرئیل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نیست، مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده:
    "تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ" پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائكه است « تفسیر برهان، ج 4، ص 481، ح1»
    روایات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسیار زیاد است،و در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذكر شده، از قبیل این كه: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏كند، هوا در صبح آن شب معتدل است.


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

صفحه 1 از 6 12345 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/