جرالد - اسكات فيتز
1940-1896
“ روياهاي زمستاني “ در سال 1922 وقتي نگارش يافت كه فيتز جرالد هنوز اعجوبه جديدي در داستانسرايي امريكا به شمار ميرفت . در 1920 نخستين رمان او به نام “ اين سوي بهشت “ نسلي از دانشجويان كالج پرينستون را جاوداني ساخت. اين دانشجويان پيش از جنگ جهاني اول ميزيستند و همه معتقد بودند كه ميروند تا به نحوي غمانگيز در جنگ كشته شوند، با پولي كه از اين نخستين رمان به دست آمد اسكاتي ( فيتز جرالد ) فوراً با “ زلداي “ دست نيافتني عروسي كرد و هر دو تصوير خود را بر صفحات آن عصر عنان گسيخته پر زرق و برق كه پس از جنگ آغاز شد، رقم زدند. خود فيتز جرالد با عنوان دومين مجموعه داستانهاي كوتاهش تحت عنوان “ حكاياتي از عصر جاز “ يك نام قطعي به اين دوره داد.
در 1922 دومين رمان فيتز جرالد به نام زيبايان و منفوران منتشر شد، هر چند كه كمتر از نخستين رمان مورد استقبال قرار گرفت. اگر چه پس از آن در سال 1925 كتسبي بزرگ انتشار يافت با اين رمان بود كه فيتز جرالد شهرت خود را تثبيت كرد و اثري براي آيندگان گذاشت كه بيش از پيش يكي از آثار كلاسيك داستانسرايي امريكا شناخته شده است .
زيبائي “ روياهاي زمستاني “ در اين است كه اين داستان در حالي كه اشارهاي به پيش به سوي “ كتسبي بزرگ “ دارد ، به “ اين سوي بهشت “ نيز واپس مينگرد. زيرا كه اين داستان كوتاه در روياها و خيالپروريهاي يك جاهطلب بيرون از محيط كه تدريجاً به حد يك شبه گستبي موفق ميرسد، ريشه دارد. اين شخص به همه چيز دست مييابد جز به زني كه به هنگام جواني همواره محبوب او بود - زني كه تجسم كامل يك جهان زيبا و مرموز است كه او را هرگز نميتوان با پول خريد. دكتر گرين نيز مانند گتسبي مردي است كه به وسيله ذوقها و معيارهاي عصر خويش، “ آفريده “ شده است - هر چند كه هر دوي آنها وانمود ميكنند كه به هما صورتي كه هستند خودشان خويشتن را آفريدهاند.
مقايسه داستان عشقي در “ روياهاي زمستاني “ با عاشقان رمانتيك در “ كتسبي بزرگ “ يعني “ دي زي “ و “ جي كتسبي “ آموزنده و فاش سازنده است زيرا جوي جونز چنان زن سهمگيني است كه “ دي زي “ هرگز نميخواست باشد. آنچه كه دكتر گرين ميآموزد - و در حقيقت اگر بناست زنده بماند بايد بياموزد. درسي است كه گتسبي هرگز نميتوانست بفهمد: درسي كه ميگويد انسان بايد دختر روياهايش را ، وقتي كه ميبيند موجب تباهيش ميشود، ترك گويد. جاي رووح قهرماني و اندوهبار “ كتسبي بزرگ “ كه مانند يك قهرمان نجيب زاده براي دفاع از معشوقه و نجات وي از رسوايي جان خويش را فدا ميكند “ روياهاي زمستاني “ با سادگي بيشتر تن به رضا و تسليم ميدهد زيرا مادر وجود دكستر گرين مشاهده ميكنيم كه چگونه يك قهرمان به تدريج به يك بازرگان محترم تبديل ميشود. بازرگاني كه با رنج و تعب فراوان ياد ميگيرد كه چگونه روياهاي زمستاني را پشت سر بگذارد.
“ روياهاي زمستاني “ سرشار است از آرزومندي رمانتيك. در اين داستا سبك فيترچرالد هنوز به آن وسيله كاملي كه هر هنجار آن رنگ حقيقت داشته باشد نرسيده است. به يك معني اين داستان تصويري است از هنرمند همچون يك جوان خيالپرور كه مايوسانه ميكوشد مردي شود كه احساسات رمانتيك را در بوته فراموش نهد - تا جائي كه ديگر بر زندگي روزانهاش حكومت نكند و آن را از هم نگسلد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)