شهرستان مهاباد

شهرستان مهاباد یکی از شهرستان‌های کردنشین استان آذربایجان غربی ایران است. مرکز آن شهر مهاباد است. این شهر در جنوب استان و در دامنه رشته جبال لند شیخان كوهستانی و خوش آب و هوا قرار دارد. مهاباد شهری است كه در ساحل شرقی رودخانه مهاباد واقع شده است و امروز به خاطر قرار گرفتن در مركز تلاقی سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و كردستان از اهمیت خاصی برخوردار است و به دلیل همین موقعیت استراتژیک اقامتگاه مسافران زیادی می‌باشد.

تقسیمات کشوری

تقسیمات کشوری این شهرستان، بنابرآنچه در نتایج آمارگیری سرشماری سال ۱۳۸۵ کل کشور آمده‌است، بر حسب بخش، شهر، دهستان و روستا به شرح زیر است:

بخش‌ها
بخش مرکزی
بخش خلیفان

شهرها
شهر مهاباد

دهستان‌ها

دهستان‌های بخش مرکزی
دهستان آختاچی غربی
دهستان مکریان شرقی
دهستان مکریان غربی

دهستان‌های بخش خلیفان
دهستان کانی بازار
دهستان منگور شرقی

جغرافیا

شهرستان مهاباد با مساحت ۲۵۹۱ کیلومتر مربع و ۱۸۸٬۲۸۹ نفر جمعیت (بر اساس سرشماری سال ۱۳۷۹) در موقعیت طول جغرافیایی ۴۵ درجه و ۴۳ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۶ درجه و ۴۶ دقیقه شمالی از نصف النهار گرنویج قرار گرفته و با دو بخش، مرکزی و خلیفان دارای ۲۲۴ روستا دارای سکنه می‌باشد. مهاباد دارای آب و هوای کوهستانی با زمستانهای سرد و تابستانهای نسبتاً معتدل و چهار فصل بسیار جذاب است، رودخانه مهاباد از داخل شهر عبور می‌کند.

مردم و زبان

زبان گفتاری مردم شهرستان مهاباد کردی سورانی با لهجه مکریانی می‌باشد.

%۹۵ از مردم این شهرستان به زبان کردی تکلم کرده و سنی مذهب (شافعی) می باشند و تنها ۲% از كل جمعیت این شهرستان را شیعیان تشكیل می دهند كه اكثرا ترك زبان هستند. همچنین در این شهرستان اقلیتی از كلیمی ها و ارمنی ها نیز زندگی می كنند.[۱] جمعیت این شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۹۷٬۴۴۱ نفر بوده‌است که از این تعداد ۱۰۰٬۰۸۵ نفر آنان مرد و ۹۷٬۳۵۸ نفر آنان زن بوده‌اند.

تاریخچه و وجه تسمیه

نام شهرستان مهاباد در گذشته به دلیل حاکمیت ترکان قاجار, به زبان ترکی ساوجبلاغ(در لهجه مهابادی: سابلاغ) بود که در زمان حکومت رضاخان به نام اصلی و باستانی خود یعنی مهاباد تغییر داده شد. دربارهٔ واژه مهاباد تاکنون تعبیرات و معناهای گوناگونی گفته شده‌است. مهاباد را مادآباد نیز گفته‌اند که این تعبیر هیچ گونه دلیل قابل قبولی همراه ندارد. این شهر را مه‌آباد نیز گفته‌اند که اگر به معنای جایی باشد که همیشه مه آلود است این تعبیر نیز با واقعیت وفق نمی‌کند. در فرهنگ فارسی برهان قاطع درباره واژهٔ مهاباد چنین نوشته شده‌است که نام اولین پیغمبری است که به عجم مبعوث شد و کتابی آورد که آن را «دساتیر» خوانند. بعضی نیز براین اعتقاد هستند که مهاباد به معنای جایی است که بزرگان آن جا را آباد کرده‌اند. این منطقهٔ قدیمی در زمان‌های پیشین مرکز نواحی کردنشین بوده و بطلیموس آن را داروشاه و راولیستون به نام داریاس نامیده‌است. امروز در ۳ فرسخی شهر فعلی، روستایی به نام دریاز (دریاس) مشهود است که از قرار معلوم شهر داریاس در همین نقطه واقع بوده‌است. در عصر هخامنشی منطقه، بخشی از امپراتوری عظیم هخامنشی بود و بعد از آن در زمان اسکندر بخشی از آتوپاتن ماد بود که ژنرال هخامنشی آتروپات و سپس جانشینانش بر آن جا حکومت کردند. در دوره صفویه ایالات غرب ایران میدان مبارزه و برخوردهای دو امپراتوری صفویه و عثمانی بود و حکام محلی در ولایات باختر به مقتضای توانایی یکی از دو امپراتوری هر بار تابع یکی از آن‌ها می‌شد. این شهر در گذشته بر اثر زلزله‌ای نابود و دوباره ساخته شد. پیرامون این شهر آثار تاریخی متعددی وجود دارد.

قسمتی از این منطقه در سال ۱۹۴۶ به رهبری قاضی محمد اعلام اسقلال کرد و جزئی از جمهوری مهاباد بود. مهاباد در زمان حاکمی به نام بداق‌سلطان روند رو به پیشرفت خود را شروع کرد. یکی از اهداف بداق‌سلطان برگرداندن مهاباد به زمان اوج بوده‌است.

آثار تاریخی

تحقیقات مورخین و آثار کشف شده توسط باستان شناسان حاکی از آن است که منطقه شهرستان مهاباد حداقل از سده‌های اول هزاره اول پیش از میلاد مسیح یکی از مناطق مسکونی ایران باستان بوده‌است. یکی از این آثار کتیبه‌ای به خط میخی منسوب به (مینوآ) می‌باشد که بین سالهای ۸۱۲ تا ۷۷۸ قبل از میلاد سلطنت داشته‌است. کتیبه مذکور تا سال ۱۸۹۰ موجود بوده‌است. آثار دیگری مانند پلکان‌های سنگی و راهروهای زیرزمینی مشهور به برده کنته کشف گردیده که بر نفوذ و هجوم قوم دیگری بنام وانیها به منطقه دلالت دارد. از دوره مادها نیز آثاری از جمله یک گور بنام فقرهقا (فرهادگاه) بجامانده‌است. بررسی آثار برجای‌مانده از زمانهای دور گذشته، نشانگر این امر است که تمدن و شهرنشینی در این منطقه از دوره مادها بوجود آمده‌است.

مشاهیر

فرهنگی و ادبی: ملا صالح حریق،وفایی،گیو مکریانی،محمدامین شیخ الاسلامی معروف به هیمن، ، استاد محمد قاضی و غیره