جیمز جویس : دنیای بوهاپسری را تصور کنید که با عینکی ته استکانی که با بندی به پشت سرش بسته شده ،گیج و ویج به دور و برش نگاه می کند .او درست وسط زمین بازی فوتبال ایستاده و دنبال توپ می گردد. اما آن چه نصیبش می شود ،گل و لای وسط زمین بازی است.
جیمز جویس که روزگاری دلش می خواست مثل خیلی از ایرلندی ها بازیکن فوتبال شود ،چشمان ضعیفی داشت .بیماری ضعف چشم او کمی ارثی و کمی هم برای کتاب هایی بود که می خواند. این بود که به جای آن که خیلی به دیدن توجه کند ،به شنیدن ،بوییدن و فکر کردن وابسته شد. رمان های جویس پر است از بوها و صداها.او ضعف خود را بدل به یک قدرت کرد و با نوشته های خود تعبیری دیگر از ادبیات را به دست داد. مشهورترین رمان جویس ،هنوز به فارسی ترجمه نشده است . او در این کتاب که اولیس نام دارد،در مورد یک روز شخصیتش می نویسد . این که چطور توانسته یک روز ،یک آدم را تبدیل به هزار صفحه رمان کند ،یکی از آن کارهایی است که فقط از جویس بر می آمد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)