نويسنده : حسين قربانيان-كارشناس ارشد حقوق خصوصي
حسين قربانيان-كارشناس ارشد حقوق خصوصي
وضعیت حقوقی معاملات ورثه نسبت به ترکه قبل از ادای دیون متوفی
قانونگذار در باب حفظ حقوق طلبکاران و حقوقی که به اعیان ترکه تعلق می گیرد حکمی را بیان داشته ، که در صورت انجام معامله از ناحیه وارثین نسبت به اعیان ترکه ، طلبکاران می توانند آن معامله را ابطال نمایند . حکم قانونگذار در ماده 871 ق . م . اینچنین است : « هر گاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تادیه نشده است ،معاملات مزبور نافذ نبوده و دیان می توانند آن را به هم بزنند». در ماده 229 قانون مدنی نیز همین حکم تکرار شده است . مطابق این ماده :« تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره ... نافذ نیست مگر بعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون ». بنابراین مطابق ماده فوق ، حکم عدم نفوذ را می توان ناظر به کلیه تصرفات ناقل وارثین از قبیل فروش ، صلح و هبه و... دانست چرا که این امراز وثیقه عمومی طلبکاران خواهد کاست اما سوالی که در اینجا مطرح می شود اینست که آیا صرف انتقال تمام یا بخشی از ترکه به دیگری ، طلبکاران می توانند تقاضای ابطال معامله مذکور را بنمایند؟ بنظر می رسد طلبکاران به صرف انتقال تمام یا بخش معینی از اعمال ترکه نتوانند آنرا ابطال بنماید آنهم بدلایل زیر :
1- عبارت «... مادام که دیون متوفی تادیه نشده است ...»در ماده871 قانون مدني دلالت بر این دارد ،چنانچه دیون متوفی ادا گردد حتی بعد از معاملات ناقله ، طلبکار نفعی در بهم زدن معامله نداشته باشند .
2- در قسمت اخیر ماده 229 قانون امور حسبی نیز چنین آمده است«... مگربعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون» که به نظر می رسد سرنوشت انتقال تصرفات ورثه از قبیل فروش و غیره بدو شکل بروز می نماید ، یا اینکه طلبکاران نسبت به معامله مذکور رضایت دهند و آن را تنفیذ بنمایند یا اینکه وراث دین طلبکاران را بپردازند که در صورت اخیر با پرداخت دین متوفی ، بازهم طلبکاران نفعی در بهم زدن معامله نخواهند داشت .
3- در ماده 228 ق . ا . ح . بیان شده است :« ورثه می توانند دیون را از ترکه یا از مال خود اداء نمایند ». که در اینصورت هم بر فرض پرداخت دین از بخش دیگری از ترکه یا از مال خود وارث ، دین طلبکاران پرداخت شده و نوبت به ابطلال معامله نمی رسد .
نتیجتأ آنکه، وراث مخیرند بعد تصرفات ناقله در اعیان ترکه یا نسبت به ادای دیون متوفی از مال شخصی خود یا از ترکه اقدام نمایند و با این کار جلوی ابطال معامله با ثالث را بگیرند یا اینکه در صورت عدم پرداخت سرنوشت عقد را در مورد رّد یا تنفیذ معامله، به دست طلبکاران بسپارند . ممکن است با وضع ماده 869 و بکار بردن اصطلاح « اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است ...» قائل به این نظر بود که ، منظور قانونگذار از عبارت« اعیان ترکه »، صرفا ناظر به وثیقه عینی است که در نزد طلبکاران میت می باشد و آنان حق عینی تبعی بر آن دارند و چنانچه ورثه نخواهند یا نتوانند دین مورث خود را به طلبکاران پرداخت نمایند ، آنان بتوانند از محل این وثیقه نسبت به استیفای طلب خود اقدام نمایند . به همین جهت است که قانونگذار معاملات مزبور را نافذ دانسته و آنرا از ناحیه طلبکاران قابل ابطال دانسته است . نظیر این حکم در ماده 793 در باب رهن مقرر گردیده است :« راهن نمی تواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد مگر به اذن مرتهن ». و حتی در ماده 606 قانون مدنی و ماده 228 قانون امور حسبی نیز قانونگذار عقیده به این موضوع داشته که در صورت تصرفات ناقله وارث نسبت به ترکه ، هر یک از طلبکاران می تواند نسبت به سهم هر وارث به او مراجعه نماید . در ماده 606 قانون مدنی می خوانیم :« هر گاه ترکه میت قبل از ادای دیون ، تقسیم شود و یا بعد از تقسیم معلوم شود که بر میت دینی بوده است ، طلبکار باید به هر یک از وراث نسبت به سهم او رجوع کند و اگر یک یا چند نفر از وراث معسر شده باشد طلبکار می تواند برای سهم معسر یا معسرین نیز به وراث دیگر رجوع کند».
در پاسخ به این دیدگاه باید گفت : هر چند قانونگذار در ماده 871 صرفأ بیان نموده «هر گاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تادیه نشده است معاملات مزبور نافذ نبوده و دیان می توانند آنرا بر هم زنند ». اما در ماده 229 قانون امور حسبی به صراحت تصرفات ورثه در ترکه از قبیل فروش و صلح و هبه و غیره نافذ دانسته مگر بعد از اجازه بستانکاران و یا اداء دیون .
لازم به ذکر است همانطور که پس از برخورد با وراث معسر ،طلبكار می تواند به سایر وراث مراجعه نماید و این وراث بیش از سهم خود ، نسبت به پرداخت دیون متوفی اقدام نمایند ، پس از پرداخت می توانند به وراث معسر مراجعه نمایند .