دیوانهٔ چنبری هلال تو منم
پروانهٔ عنبری مثال تو منم
نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم
دیوانهٔ چنبری هلال تو منم
پروانهٔ عنبری مثال تو منم
نیلوفر خورشید جمال تو منم
خاکستر آتش خیال تو منم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
در خواب شوم روی تو تصویر کنم
بیدار شوم وصل تو تعبیر کنم
گر هر دو جهان خواهی و جان و دل و دین
بر هر دو و هر سه چار تکبیر کنم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
دود افکن را بگو که بس نالانم
دودی بر شد که دودگین شد جانم
بر من بدلی کرد به دل جانانم
دل گردانی مکن که سرگردانم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ای کرده تن و جان مرا مسکن غم
در باغ دلم شکفته شد سوسن غم
تا پای مرا کشید در دامن غم
غم دشمن من شده است و من دشمن غم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
روز از پی هجر تو بفرسود دلم
شب در پی روز وصل نغنود دلم
بس روز که چون روز روان بود دلم
تا با تو شب شبی بیاسود دلم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
هر روز در آب دیدهاش مییابم
شد ز آتش و آب صبر برده خوابم
هرچند که بر آتش عشقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام
مرغان همه زین قفس پریدند مدام
دیری است در این قفس ندیده است ایام
یک مرغ چو من همای خاقانی نام
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
گر هیچ به بندگیت درخور باشم
در شهر تو سال و مه مجاور باشم
شروان ز پی تو کعبه شد جان مرا
گر برگردم ز کعبه کافر باشم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
گفتی بروم، مرو به غم منشانم
تا دست به جان درنکند هجرانم
جانم به لب آمده است و من میدانم
هان تا نروی تا نه برآید جانم
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
ای سلسلهٔ زلف تو یکسر جنبان
دیوانه شدم سلسله کمتر جنبان
دارم سر آنکه با تو در بازم جان
گر هست سر منت سری در جنبان
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)