صفحه 38 از 78 نخستنخست ... 2834353637383940414248 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 371 تا 380 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #371
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تو را افتد که با ما سر برآری

    کنی افتادگان را خواستاری

    مکن فرمان دشمن سر درآور

    بدین گفتن چه حاجت؟ خود درآری


    بهای بوسه جان خواهی و سهل است

    بها اینک، بیاور هر چه داری


    به یک دل وقت را خرسند می‌باش

    اگرچه لاغر افتاد این شکاری


    برای تو جهانی را بسوزم

    اگر خو واکنی از خامکاری


    نهان از خوی خود درساز با من

    که گر خویت خبر دارد نیاری


    مکن حق‌های خاقانی فراموش

    اگر روزی حق یاران گزاری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #372
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در عشق، فتوح چیست؟ دانی

    از دوست کرشمه‌ی نهانی


    بینی ز کمان کشان غمزه

    ترکان که کمین گشای خوانی


    گوئی که ز عشق او نشان ده

    کس داد نشان ز بی‌نشانی


    سرنامه‌ی عشق کشتن آمد

    سرنامه‌ی خلق زندگانی


    گفتم به خیال او که آوخ

    من دل سبکم تو جان گرانی


    دل گم شده‌ام کجا ندانم

    جای دل گم شده تو دانی


    خاقانی تو مزن ازین دم

    کاین دم گهری است آسمانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #373
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گویم همه دل منی و جانی

    مانم به تو و به من نمانی

    آن سایه منم که خاک خاکم

    وان نور تویی که جان جانی


    من خاک توام به جای اینم

    تو جان منی به جای آنی


    گفتم چه شود که من شوم تو

    گفتا که تو من شو ار توانی


    گر من توشوم تو نیست گردی

    اما تو چو من شوی بمانی


    بر دلدل دل چنان زن آواز

    کز خندق غم برون جهانی


    کز طبع تو در خزان عالم

    پیداست بهار شادمانی


    امروز مرا مسلم آمد

    در ملک سخن خدایگانی


    هم نام تو خالق الکلام است

    هم نعت تو خالق المعانی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #374
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خاکم که مرا منی نیابی

    بادم که مرا تنی نیابی

    هیچم به عیار تو دو جو کم

    گر بر محکم زنی نیابی


    دشمن کامم ز دوستداریت

    وز من دم دشمنی نیابی


    چون من تو شدم تو زی مغان شو

    کآنجا توئی و منی نیابی


    چون سایه مرا به تیرگی جوی

    کاندر ره روشنی نیابی


    گفتی که چه نامی از دلت پرس

    کز من صفت منی نیابی


    نقش الحجر دل تو نامم

    جز عاشق گلخنی نیابی


    بار دل من توئی که جز گل

    بار گل خوردنی نیابی


    در سینه‌ی آتشین طلب دل

    کاندر بر سوسنی نیابی


    دل تافته شد مجوی ازو صبر

    کز آتش آهنی نیابی


    پیروزه‌ی چرخ را از آهم

    جز رنگ خماهنی نیابی


    خاقانی را چنان مکن گم

    کانگه که طلب کنی نیابی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #375
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ماهی که مه از قفای او بینی

    خورشید ز روی و رای او بینی

    جوزا کمر کلاه او یابی

    گردون گره‌ی قبای او بینی


    عاشق‌تر و زارتر ز من یابی

    آن سایه که در قفای او بینی


    او خود نزید برای ما هرگز

    جان کندن ما برای او بینی


    اندر دل سنگ اگر نشان جوئی

    هم سوخته‌ی هوای او بینی


    با این همه گنج‌های پر معنی

    خاقانی را گدای او بینی


    از لب بفرست شربت وصلی

    ای یار اگر شفای او بینی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #376
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    داور جانی، پس این فریاد جان چون نشنوی

    یارب آخر یارب فریاد خوان چون نشنوی

    داد خواهم بر درت در خاک و خون افغان کنان

    گیر داد عاشقان ندهی فغان چون نشنوی


    آه سوزان کز ره دل می‌برم سوی دهان

    سوی دل باز آرم از ره دهان چون نشنوی


    هر زمان گوئی بگو تا خود نشان عشق چیست

    من چه دانم داد عشقت را نشان چون نشنوی


    در کمین غمزها ترکان کمان کش داشتی

    گاه تیر افشاندن آواز کمان چون نشنوی


    جوش دریای سرشکم گوش ماهی بشنود

    چون در آن دریا تو راندی جوش آن چون نشنوی


    پرسی از حال دلم چون بشنوی فریاد من

    حال دل چون پرسی از من هر زمان چون نشنوی


    گوش زیر زلف و زیور زان نهان کردی که آه

    نشنوی پیدا ز من باری نهان چون نشنوی


    گویمت کامروز جانم رفت زودش برزنی

    چون توئی جان داور ای جان حال جان چون نشنوی


    هر دمت خاقانی از چشم و زبان گنجی دهد

    نام خاقانی به گوش دوستان چون نشنوی


    کوه سیمینی و در کوه اوفتد آواز گنج

    آخر این آوازه‌ی گنج روان چون نشنوی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #377
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای رخ نورپاش تو پیشه گرفته دلبری

    رونق آفتاب شد زان رخ هم‌چو مشتری

    ماهی و چون عیان شوی شمع هزار مجلسی

    سروی و چون روان شوی شور هزار لشکری


    طره‌ی تو به رغم من چون شب من به تیرگی

    کیسه‌ی من ز ناز تو چون لب تو به لاغری


    گرچه سپید کاری است از همه روی کار تو

    رو که قیامتی است هم زلف تو در سیه‌گری


    از سرشک سوختم ز آن همه سوزم از درون

    با همه آب ساختی ز آن همه آبی از تری


    هم شکری تو هم نمک با تو چه نسبت آب را

    چند به رغم دوستان دشمن خویش پروری


    ابر زیان کار توست، ابر مکن دو چشم من

    کفت آن به تو رسد زآنکه به چشم من دری


    اشک مرا چو روی خود دار عزیز اگر تو را

    در خورد آب و افتاب از پی ساز گازری


    کنت تعاف نظرة من لحظات مقلتی

    لست تخاف جمرة من ز فرات خاطری


    سینه‌ی خاقنی اگر پاک بشوئی از عنا

    پیش خدایگان تو را بیش کند ثناگری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #378
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دلم خاک تو شد گو باش من خون می‌خورم باری

    ز دست این دل خاکی به دست خون درم باری

    مرا مهره به کف ماند تو را داو روان حاصل

    تو نو نو کعبتین میزن که من در ششدرم باری


    گر از من رخ نهان کردی سپاس حق کنون کردم

    سپاس زندگانی نیست بی‌تو بر سرم باری


    مرا گر خال گندم‌گونت جوجو می‌کند گو کن

    من آن جو سنگ خالت را به صد جان می‌خرم باری


    مپوش آن رخ ز من کآخر ز من نگزیرد آن رخ را

    که آن رخ آینه سیماست من خاکسترم باری


    مرا دردی است ناپرسان مپرس از من که سربسته

    چه شب‌ها زنده می‌دارم چه تب‌ها می‌برم باری


    چو آهی برکشم از دل مگو ای دوست دشمن خور

    چه جای دشمن است ای دوست خود را می‌خورم باری


    دلم گر باز می‌ندهی دل دیگر به وامم ده

    که بر خاک عراق این بار بی‌دل نگذرم باری


    جهان گفتی سفالی دان که خاقانی است ریحانش

    جهان را گرچه ریحانم تو را خاک درم باری


    به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان

    گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #379
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اذا ما الطیر غنت فی‌الصباح

    اجب داعی معاطاة الملاح

    هوا پر خنده‌ی شیرین صبح است

    بیار آن گریه‌ی تلخ صراحی


    ارق فضلاتها فالارض عطلی

    تحلیها بوشی او وشاح


    قبای صبح را مشکین زره زن

    به موی زلف ترکان سلاحی


    سیر نوالدیک عن عین‌السکاری

    ویشدو کالسکاری و هو صباح


    صلاح از می سر رشته کند گم

    صلائی درده ار مرد صلاحی


    کان الدار و الکاسات دارت

    ریاض اللهو حفت بالاقاحی


    توئی تو راح را خاقانیا اهل

    قفای عقل زن گر مرد راحی


    به شروان شاخ اخستان تیمن

    تری سعدالسعود علی‌النواحی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #380
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تعاطی الکاس من شان الصبوح

    فسق بالراح یا ریحان روحی

    ببین هم‌چون لبت خندان رخ صبح

    بده چون اشک من جام صبوحی


    هواک الکاس الذی لاتستفت فیها

    ولاتخفی الهوی خوف الفضوح


    لبت می در می است و نوش در نوش

    بنامیزد فتوح اندر فتوحی


    جرحت القلب فاسق الراح صرفا

    فاصفاها قصاصا للجروح


    سخن‌ها تازه کن خاقانی ایراک

    کهن شد قول‌های بوالفتوحی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 38 از 78 نخستنخست ... 2834353637383940414248 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/