صفحه 33 از 78 نخستنخست ... 2329303132333435363743 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 321 تا 330 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #321
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جان بخشمت آن ساعت کز لب شکرم بخشی

    دانم که تو ز آن لب‌ها جانی دگرم بخشی

    تب‌هاست مرا در دل و نیشکرت اندر لب

    آری ببرد تب‌ها گر نیشکرم بخشی


    با تو به چنین دردی دل خوش نکنم حقا

    الا که به عذر آن دردی دگرم بخشی


    دوشم لقبی داد، کمتر سگ کوی خود

    من کیستم از عالم تا این خطرم بخشی


    تو ترک سیه چشمی، هندوی سپیدت من

    خواهی کلهم سازی، خواهی کمرم بخشی


    پروانه‌ی جان‌بازم پر سوخته‌ی شمعت

    می‌افتم و می‌خیزم تا باز پرم بخشی


    از غمزه و لب هردم، دریا صفتی با من

    گه کشتن من سازی، گاهی گهرم بخشی


    گفتی که به خاقانی وقتی گهری بخشم

    بخشود نیم بالله وقت است اگرم بخشی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #322
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا بیش دل خراب داری

    دل بیش کند ز جان‌سپاری

    ای کار مرا به دولت تو

    افتاد قرار بی‌قراری


    دل خوش کردم چنین که دانی

    تن دردادم چنان که داری


    یک ناخن کم نمی‌کنی جور

    تا خون دلم به ناخن آری


    جان کاهی و اندهان فزائی

    سیبی به دو کرده روزگاری


    آوازه فراخ شد به عالم

    درگاه تو را به تنگ باری


    هر لحظه کشی ز صف عشاق

    چندان که به دست چپ شماری


    این باقی عمر با تو باشم

    کز عمر گذشته یادگاری


    خاک در تو رساند آخر

    خاقانی را به تاجداری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #323
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تب‌ها کشم از هجر تو شب‌های جدائی

    تب‌ها شودم بسته چو لب‌ها بگشایی


    با آنکه دل و جانم دانی که تو را اند

    عمرم به کران رفت و ندانم تو که رایی


    از غیرت عشق تو به دندان بگزم لب

    گر در دلم آید که در آغوش من آیی


    گفتی ببرم جان تو، اندیشه در این نیست

    اندیشه در آن است که بر گفته نپایی


    شد ناخن من سفته ز بس کز سر مژگان

    انگشت مرا پیشه شد الماس ربایی


    خاقانی از اندیشه‌ی عشق تو در آفاق

    چون آب روان کرد سخن‌های هوایی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #324
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گلی از باغ وفا آمده‌ای

    خود خس و خار نما آمده‌ای

    هر کجا پای نهی گل روید

    تا ندانی ز کجا آمده‌ای


    ذره‌ی ذات تو خورشید لقاست

    بحری و قطره قضا آمده‌ای


    سایه‌ی خار تو سروستان است

    خرمن نشو و نما آمده‌ای


    نور آئینه به خود پنهان است

    قبله‌ی قبله نما آمده‌ای


    کی دلت تاب نگاهی دارد

    آفت آینه‌ها آمده‌ای


    خار و گل نام خدا می‌گویند

    ای سهی قد ز کجا آمده‌ای


    مستی و شوخی و عالم سوزی

    چه بگویم که چها آمده‌ای


    بین که در باغ جهان خاقانی

    از پی کسب هوا آمده‌ای

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #325
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز از کرشمه زخمه‌ی نو در فزوده‌ای

    درد نوم به درد کهن برفزوده‌ای

    کوتاه بود بر قدت ای جان قبای ناز

    کامروز پاره‌ی دگرش در فزوده‌ای


    در ساز ناز بود تو را نغمه‌های خوش

    این دم قیامت است که خوش‌تر فزوده‌ای


    آخر چه موجب است که باز از حدیث وصل

    کم کرده‌ای و در سخن زر فزوده‌ای


    باری اگر طویله‌ی عمرم گسسته‌ای

    چشم مرا طویله‌ی گوهر فزوده‌ای


    هردم هزار بار به خونم نشانده‌ای

    روزی که سوز هجران کمتر فزوده‌ای


    خاقانی از پی تو سر اندازد ارچه باز

    بر هر غمیش صد غم دیگر فزوده‌ای

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #326
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا حلقه‌های زلف به هم برشکسته‌ای

    بس توبه‌های ما که بهم درشکسته‌ای

    گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده‌ای

    گاه از کرشمه دیده‌ی اختر شکسته‌ای


    دانم که مه جبینی ای آسمان شکن

    اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته‌ای


    آهسته‌تر، نه ملک خراسان گرفته‌ای

    و آسوده‌تر، نه رایت سنجر شکسته‌ای


    در شاه‌راه عشق تو هر محملی که بود

    بر دل شکستگان قلندر شکسته‌ای


    در گوشه‌ها هزار جگر گوشه خورده‌ای

    وز کبر گوشه‌ی کله اندر شکسته‌ای


    یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است

    بس کن که نه طلسم سکندر شکسته‌ای


    درهم شکسته‌ای دل خاقانی از جفا

    تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته‌ای


    خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست

    بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته‌ای


    رو کز کمان گروهه‌ی خاطر به مهره‌ای

    بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته‌ای

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #327
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چه کرده‌ام که مرا پایمال غم کردی

    چه اوفتاده که دست جفا برآوردی

    به نوک خار جفا خستیم نیازردم

    چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی


    مرا به نوک مژه غمزه‌ی تو دعوت کرد

    بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی


    به حق غمزه‌ی شوخ تو در رسم لیکن

    زمردی است مرا صبر نه ز نامردی


    به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم

    به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی


    بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد

    که دید هرگز سوزنده‌ای به این سردی


    مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی

    دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #328
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آن لعل شکر خنده گر از هم بگشایی

    حقا که به یک خنده دو عالم بگشایی

    ورچه نگشائی لب و در پوست بخندی

    از رشته‌ی جانم گره غم بگشایی


    مجروح توام شاید اگر زخم ببندی

    رحمی کن ار حقه‌ی مرهم بگشایی


    کاری است فرو بسته، گشادن تو توانی

    صد مشکل ازین‌گونه به یک‌دم بگشایی


    اندیشه مکن سلسله‌ی چرخ نبرد

    گر کار چو زنجیر من از هم بگشایی


    گفتی چو فلک دست جفا برنگشایم

    ایمن نشوم، گر تو توئی هم بگشایی


    هان ای دل خاقانی از آه سحری کوش

    کاین چنبر افلاک خم از خم بگشایی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #329
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تاطرف کلاه برشکستی

    قدر کله قمر شکستی

    در حلق دلم فتاد زنجیر

    تا حلقه‌ی زلف برشکستی


    زان زلف شکسته عاشقان را

    صد کار به کار درشکستی


    درد دل ما به بوسه بردی

    و آوازه‌ی گل‌شکر شکستی


    حلقه‌ی در اختیار ما را

    چندان بزدی که درشکستی


    خاقانی را ز غیرت عشق

    ناله همه در جگر شکستی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #330
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یا وصل تو را نشانه بایستی

    یا درد مرا کرانه بایستی

    می‌سوزم ازین غم و نمی‌بیند

    این آتش را زبانه بایستی


    گفتی به طلب رسی به کوی ما

    خود کوی تو را نشانه بایستی


    تا دل به وصال تو رسد روزی

    در عهده‌ی آن زمانه بایستی


    خود را سگ کوی تو گمان بردم

    این قدر گمان خطا نه بایستی


    محروم ز آستانه‌ات هستم

    سگ محرم آستانه بایستی


    بر هیچم هر زمان بیازاری

    آزار تو را بهانه بایستی


    گر دهر، دو روی و بخت ده رنگ است

    باری دل تو یگانه بایستی


    آوخ همه نقب بر خراب آمد

    یک نقب به گنج‌خانه بایستی


    بر ابلق آسمان ز زلف تو

    شیب سر تازیانه بایستی


    در زلف تو ز آبنوس روز و شب

    از دست مشاطه شانه بایستی


    در دانه‌ی دل نماند مغز آوخ

    در خوشه‌ی عمر دانه بایستی


    خاقانی فسانه شد عشقت

    در دست تو این فسانه بایستی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 33 از 78 نخستنخست ... 2329303132333435363743 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/