صفحه 30 از 78 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #291
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای تماشاگه جان بر طرف لاله‌ستان تو

    مطلع خورشید زیر زلف مه جولان تو

    تا نهادی حسن را دار الخلافه زیر زلف

    هست دار الملک فتنه در سر مژگان تو


    حلق خلقی را به طوق شوق تو در بند کرد

    زلف مشک افشان شهر آشوب مه چوگان تو


    ای به خوان زلف تو یوسف طفیلی آمده

    کیست کو بی‌خون دل یک لقمه خورد از خوان تو


    کی برد سر در گریبان خرد آن را که هست

    پای در دام هوا و دست در دامان تو


    از پی آن کاتش هجر تو دارم یادگار

    نزد من آب حیات است آتش هجران تو


    جان خاقانی فدای روح جان افروز توست

    گرچه خصم اوست جانا یار جانان جان تو

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #292
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    رخت تمنای دل بر در عشاق نه

    تخت شهنشاه عشق بر سر آفاق نه

    قفل که بر لب نهی از لب معشوق ساز

    پای که از سر کنی در صف عشاق نه


    زخم که جانان زند همسر مرهم شناس

    زهر که سلطان دهد همبر تریاق نه


    طاق پذیر است عشق جفت نخواهد حریف

    بر نمط عشق اگر پای نهی طاق نه


    دیده‌ی تو راست نیست لاف یکی بین مزن

    صورت تو خوب نیست آینه بر طاق نه


    عالم زراق را سغبه مشو چون شدی

    هر دو جهان مردوار بر کف زراق نه


    از سر حد وجود بگذر خاقانیا

    با عدم ار عاشقی دست به میثاق نه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #293
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    افدی بنفس من بدت فی‌المهد عنی غافله

    لوقابلت شمس‌الضحی حارت و صارت آفله

    ماهی ستاره زیورش هر هفت کرده پیکرش

    هر هشت خلد از منظرش دیدم میان قافله


    قلت ار حمینی هیت لک فالقلب فی‌البلوی هلک

    قالت جنون عادلک هاوی هموم قاتله


    زلفش نگر دلال دل از من چه پرسی حال دل

    زان زلف پرس احوال دل یا شکر دارد یا گله


    قلت اسمحینی بالقبل قالت الی کم ذی‌الحیل

    ارسل رسولا لایمل کم من دموع سائله


    خاقانی اینک در پیش بوسه زنان بر هر پی‌اش

    راند دواسبه بر پیش کو راند یکسر راحله

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #294
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خیال روی توام غم‌گسار و روی تو نه

    به هر سوئی که کنم راه، راه سوی تو نه

    خیال تو همه شب ره به کوی من دارد

    اگرچه بخت مرا رهنما به کوی تو نه


    دریغ کاش تو را خوی چون خیال بدی

    که خرمم ز خیال تو و زخوی تو نه


    دل من آرزوی وصل می‌کند چه کنم

    که آرزوی من این است و آرزوی تو نه


    مرا به نوک مژه غمزه‌ی تو دعوت کرد

    بخورد خونم و گفتا برو که خوی تو نه


    به بوئی از تو شدم قانع و همی دانم

    که هیچ رنگ مرا از تو جز که بوی تو نه


    هزار جوی هوس رفته است در دل تو

    که هیچ آب غم من روان به جوی تو نه


    ز جستجوی تو حیرت نصیب خاقانی است

    تو کیمیائی و او مرد جستجوی تو نه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #295
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هست به دور تو عقل نام شکسته

    کار شکسته دلان تمام شکسته

    عشق تو بس صادق است آه که دل نیست

    باده عجب راوق است و جام شکسته


    صبح امید مرا به تاختن هجر

    برده و در تنگنای شام شکسته


    گوهر عمرم شکسته شد ز فراقت

    ایمه به صد پاره شد کدام شکسته


    از تو وفا چون طلب کنم که در این عهد

    هست طلسم وفا مدام شکسته


    زیر فلک نیست جنس و گر هست

    هست به نوعی ز دهر نام شکسته


    گویی کی بینم من آسیای فلک را

    آب زده، سنگ سوده، بام شکسته


    ای دل خاقانی از سخن چه گشاید

    رو که شد اهل سخن تمام شکسته

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #296
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده

    در پیشت ایستادم چون شمع سر بریده

    چشم از تو می بدزدم پیش رقیب گویی

    چشم بدم که ماندم از تو نظر بریده


    از تیغ بی‌وفایی بینی چو برنشینی

    حلق هزار خلقی بر رهگذر بریده


    دیدی که تیر غازی مویی چگونه برد

    ای تو میان جانم زان زارتر بریده


    پیمان مهر بسته هم در زمان شکسته

    پیوند وصل داده هم بر اثر بریده


    جان من از خیالت در عالم وصالت

    هردم هزار منزل راه خطر بریده


    در سایه‌ی رکابت دلها ببین فتاده

    بر پایه‌ی سریرت سرها نگر بریده


    خاقانی از هوایت در حلقه‌ی ملامت

    زنجیرها گسسته وز یکدگر بریده

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #297
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای از پی آشوب ما از رخ نقاب انداخته

    لعل تو سنگ سرزنش بر افتاب انداخته

    مه با خیال روی تو، گم‌گشته اندر کوی تو

    شب با جمال موی تو، مشکین حجاب انداخته


    ای عاقلان را بارها بر لب زده مسمارها

    وی خستگان را خارها در جای خواب انداخته


    ای کرده غارت منزلم آتش زده آب و گلم

    زلف تو در حلق دلم مشکین طناب انداخته


    زان نرگس جادو نسب جان مرا بگرفته تب

    خواب مرا هم نیم شب بسته به آب انداخته


    دل بر خسی بگماشتی کز خاک ره برداشتی

    خاکی دلم بگذاشتی در خون ناب انداخته


    چون چنگ خود نوحه‌کنان مانند دف بر رخ زنان

    وز نای حلق افغان‌کنان بانگ رباب انداخته


    ز آسیب دست دلبرش نیلی شده سیمین برش

    سیارها نیلوفرش بر افتاب انداخته


    ای خوش بتو ایام ما بر دفتر تو نام ما

    مدح تو اندر کام ما ذوق شراب انداخته


    خاقانی دل‌سوخته با جور توست آموخته

    در دل عنا افروخته، جان در عذاب انداخته

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #298
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سرمستم و تشنه، آب در ده

    آن آتش‌گون گلاب در ده

    در ****‌ی جام آسمان رنگ

    آن دختر آفتاب در ده


    آن خون سیاوش از خم جم

    چون تیغ فراسیاب در ده


    یاقوت بلور حقه پیش آر

    خورشید هوا نقاب در ده


    تا ز آتش غم روان نسوزد

    آن طلق روان ناب در ده


    تا جرعه ادیم‌گون کند خاک

    آن لعل سهیل تاب در ده


    مندیش که آب کار ما رفت

    آوازه‌ی کار آب در ده


    کس در ده نیست جمله مستند

    بانگی بده خراب در ده


    زلف تو کمند توسنان است

    مشکین سر زلف تاب در ده


    خاقانی را دمی به خلوت

    بنشان و بدو شراب در ده

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #299
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در صبوح آن راح ریحانی بخواه

    دانه‌ی مرغان روحانی بخواه

    یک دو جام از راه مخموری بخور

    یک دو جنس از روی یکسانی بخواه


    ساغری چون اشک داودی به رنگ

    از پری‌روی سلیمانی بخواه


    دیدبان عقل را بربند چشم

    چشم بندش آنچه می‌دانی بخواه


    زاهدان را آشکارا می بده

    شاهدان را بوسه پنهانی بخواه


    جام خم کن جرعه بر خامان بریز

    عذر تشویر از پشیمانی بخواه


    دست برکن، زلف بت‌رویان بگیر

    پوزش خجلت ز نادانی بخواه


    از سفالین گاو سیمین آهوان

    عید جان را خون قربانی بخواه


    گر به مستی دست یابی بر فلک

    زو قصاص جان خاقانی بخواه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #300
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه

    از سکه گشت کارم، تدبیر کار من چه

    زرین رخم ز عشقت بی‌آب و سنگ مانده

    بر سنگ تو ندانم آب و عیار من چه


    بر بوی وصل تا کی درد سر فراقت

    آن می هنوز در خم چندین خمار من چه


    دادم به باد عمری در انتظار روزی

    این روز بی‌مرادی در انتظار من چه


    دیدم به طالع خود عشق آمد اختیارم

    این داغ ناامیدی بر اختیار من چه


    زنهار تا نگویی کاین غم به صبر بنشان

    گر صبر غم نشاندی پس زینهار من چه


    گوئی به هیچ عهدی یک آشنا نبوده است

    این قحط آشنایان در روزگار من چه


    خاقانیا چه گویی آید به دست یاری

    چون یار نیست ممکن سوداش یار من چه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 30 از 78 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/