صفحه 18 از 78 نخستنخست ... 81415161718192021222868 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #171
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    صبح چون جیب آسمان بگشاد

    هاتف صبح‌دم زبان بگشاد

    پر فرو کوفت مرغ صبح‌دمی

    دم او خواب پاسبان بگشاد


    نفس عاشقان و ناله‌ی کوس

    نفخه‌ی صور در دهان بگشاد


    چشمه‌ی دل فسرده بود مرا

    ز آتش صبح درزمان بگشاد


    دل من بی‌میانجی از پی صبح

    کیسه‌ها داشت از میان بگشاد


    صبح بی‌منت از برای دلم

    نافه‌ها داشت رایگان بگشاد


    ریزش ابر صبحگاهی دید

    طبع من چون صدف دهان بگشاد


    دعوت عاشقانه می‌کردم

    بخت درهای آسمان بگشاد


    الصبوح الصبوح می‌گفتم

    عشق خم‌خانه‌ی روان بگشاد


    الرفیق الرفیق می‌راندم

    رصد غیب راه جان بگشاد


    شاهد دل درآمد از در من

    بند لعل از شکرستان بگشاد


    گه به لب‌ها ز آتش جگرم

    آب حیوان به امتحان بگشاد


    گه به دندان ز رشته‌ی جانم

    گره‌ی غم یکان یکان بگشاد


    گفت خاقانیا تو ز آن منی

    این بگفت، آفتاب ران بگشاد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #172
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زان بخششی که بر در عالم شد

    انده نصیب گوهر آدم شد

    یارب چه نطفه بود نمی‌دانم

    کز وی زمانه حامله‌ی غم شد


    لطف از مزاج دهر بشد گوئی

    ای مرد لطف چه که وفا هم شد


    زیر سپهر کیست نمی‌دانم

    کز گردش سپهر مسلم شد


    درهم شده است کارم و در گیتی

    کار که دیده‌ای که فراهم شد


    ایزد نیافرید هنوز آن دل

    کاندر جهان درآمد و خرم شد


    زین چرخ عمر خوار سیه کاسه

    در کام دل نواله همه سم شد


    زخمی رسید بر دل خاقانی

    کاوقات او هزینه‌ی مرهم شد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #173
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عافیت کس نشان دهد؟ ندهد

    وز بلا کس امان دهد؟ ندهد

    یک نفس تا که یک نفس بزنم

    روزگارم زمان دهد؟ ندهد


    در دلم غصه‌ای گره گیر است

    چرخ تسکین آن دهد؟ ندهد


    کس برای گره گشادن دل

    غم‌گساری نشان دهد؟ ندهد


    آخر این بادبان آتشبار

    بحر غم را کران دهد؟ ندهد


    موج کشتی شکاف بیند مرد

    تکیه بر بادبان دهد؟ ندهد


    ز آسمان خواست داد خاقانی

    داد کس آسمان دهد؟ ندهد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #174
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دل از گیتی وفاجویی ندارد

    که گیتی از وفا بویی ندارد

    به دل‌جویان ندارد طالع ایام

    چه دارد پس که دل‌جویی ندارد


    وفا از شهربند عهد رسته است

    که اینجا خانه در کویی ندارد


    سلامت نزد ما دور از شما مرد

    دریغا مرثیت گویی ندارد


    جهان را معنی آدم به جای است

    چه حاصل آدمی خویی ندارد


    اگر صد گنج زر دارد چه حاصل

    که سختن را ترازویی ندارد


    مکش چندین کمان بر صید گیتی

    که چندان چرب پهلویی ندارد


    نشاید شاهدی را کرم پیله

    که بیش از چشم و ابرویی ندارد


    چه بینی از عروسان بربری ناز

    که الا فرق و گیسویی ندارد


    بنازد بر جهان خاقانی ایراک

    جهان امروز چون اویی ندارد


    از آن در عده‌ی عزلت نشسته است

    که از زن سیرتان شویی ندارد


    که از سنجاب شب تا قاقم روز

    دواج همتش مویی ندارد


    دل خاقانی این زخم فلک راست

    که آن چوگان جز این گویی ندارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #175
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد

    ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد

    این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش

    در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد


    بحر نهنگ‌دار غم از موج آتشین

    دود سیاه بر صدف آسمان کشد


    مرغان روزگار نگر کاژدهای غم

    گنجشک وارشان ز هوا در دهان کشد


    و آن کو به گوشه‌ای ز میانه کرانه کرد

    هم گوشه‌ی دلش ستم بی‌کران کشد


    مسکین درخت گندم از اندیشه‌ی ملخ

    ایمن نگردد ارچه سرش صد سنان کشد


    خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست

    چند از زبان نیافته سودی زیان کشد


    هرچند سوزیان زبان است گرم و خشک

    خط بر خط مزور این سوزیان کشد


    نای است بی‌زبان به لبش جان فرودمند

    بر بط زبان وراست عذاب از زبان کشد


    گر محرمان به کعبه کفن بر کتف کشند

    او بر در خدای کفن در روان کشد


    از زرق دوستان تبع دشمنان شود

    بر فرق دشمنان رقم دوستان کشد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #176
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آمد نفس صبح و سلامت نرسانید

    بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

    یا تو به دم صبح سلامی نسپردی

    یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید


    من نامه نوشتم به کبوتر بسپردم

    چه سود که بختم سوی بامت نرسانید


    باد آمد و بگسست هوا را زره ابر

    بوی زره‌ی غالیه فامت نرسانید


    بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد

    زین هر دو ندانم که کدامت نرسانید


    عمری است که چون خاک جگر تشنه‌ی عشقم

    و ایام به من جرعه‌ی جامت نرسانید


    مرغی است دلم طرفه که بر دام تو زد عشق

    خود عشق چنین مرغ به دامت نرسانید


    خاقانی ازین طالع خود کام چه جوئی

    کو چاشنی کام به کامت نرسانید


    نایافتن کام دلت کام دل توست

    پس شکر کن از عشق که کامت نرسانید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #177
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آن کو چو تو دلربای دارد

    بر فرق زمانه پای دارد

    سخت آباد است خانه‌ی حسن

    تا روی تو کدخدای دارد


    خوش عطاری است باد شب‌گیر

    تا زلف تو مشک‌سای دارد


    جان کز تو در این مقام دور است

    آهنگ دگر سرای دارد


    هیهات که روی دل‌ربایت

    با ما به وصال رای دارد


    سلطان سعادت آنچنان نیست

    کاندیشه‌ی هر گدای دارد


    خاقانی از آسمان گذشته است

    تا خاک در تو جای دارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #178
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید

    چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید

    هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم

    کز دست یارب من یارب به یارب آید


    تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او

    کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #179
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آوازه‌ی جمالت اندر جهان فتاد

    شوری ز کبریای تو در آسمان فتاد


    دل در سرای وصل تو یک گام درنهاد

    برداشت گام دیگر و بر آستان فتاد


    بر شاه‌راه سینه‌ی من سوز عشق تو

    دزد دلاوری است که بر کاروان فتاد


    بازارگانی از دل زارتر که دید

    کز عشق سود جست به جان در زیان فتاد


    کشتی صبر من سوی ساحل کجا رسد

    با صد هزار رخنه که در بادبان فتاد


    قفلی که از وفای تو بر سینه داشتم

    اکنون ز بیم خصم توام بر دهان فتاد


    خاقانی از تو دور نه بر اختیار ماند

    دانی که در بلا به ضرورت توان فتاد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #180
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهد

    نرگس مست را خطت خوب سراب می‌دهد

    رشوه به چشم مست تو نرگس تازه می‌برد

    باژ به زلف شست تو عنبر ناب می‌دهد


    دیده پرآب کرده‌ای رو که به دست غمزه‌ات

    هندوی دیده تیغ را بهر تو آب می‌دهد


    طرفه‌تر آنکه طره‌ات سر ز خطت همی کشد

    پس به تکلف اندرو حسن تو تاب می‌دهد


    ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنم

    هم‌سر زلف سرکشت تاب طناب می‌دهد


    بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شد

    تا چو درنگ می‌کند جان به شتاب می‌دهد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 18 از 78 نخستنخست ... 81415161718192021222868 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/