زخیلش هر سوی صاحب کلاهی
سپاهش هریکی میری و شاهی

بروز بزم چون برگاه جمشید
بگاه رزم چون تابنده خورشید

سریرش پایه بر گردون کشیده
قدم بر جای افریدون کشیده

سرافکنده برش هر سر فرازی
ز باغش هر تذوری شاهبازی

بدو بادا فلک را سربلندی
مبادا دشمنش را زورمندی