از آیه نوشتن روی برنج تا حفظ پروانه ای قرآن؛ كدام جامعه را قرآنی كرده؟

برنامه ماه عسل با حضور حافظ نابغه قرآن، جناب محمد تقی خان من را هم مثل خیلی های دیگر شگفت زده كرد. روشهای گوناگون و البته عجیب و غریب اثبات تسلطش بر آیات و ترتیبشان برای هر كسی حیرت آور بود. آن قدر حیرت آور، كه بعد از اثبات قضیه توسط احسان علیخانی و سوال های پشت سر همش كه ما را متقاعد كرده بود، بعضی از دوستانی كه داشتند با ما برنامه را می دیدند كار محمد تقی خان را به ارتباط با اجنه و دنیای ماوراء الطبیعه كشاندند
20110820154204cb 2a24f2a9 700f 409c 8912 71d74ff843af«آینده»، گروه سیاسی، محمّد فومنی: برنامه ی ماه عسل با حضور حافظ نابغه ی قرآن 14 ساله، محمد تقی خان من را هم مثل خیلی های دیگر شگفت زده كرد. روش های گوناگون و البته عجیب و غریب اثبات تسلطش بر آیات و ترتیبشان برای هر كسی حیرت آور بود. آن قدر حیرت آور، كه بعد از اثبات قضیه توسط احسان علیخانی و سوال های پشت سر همش كه ما را متقاعد كرده بود، بعضی از دوستانی كه داشتند با ما برنامه را می دیدند كار محمد تقی خان را به ارتباط با اجنه و دنیای ماوراء الطبیعه كشاندند و ما تا آخر هم نتوانستیم بهشان بقبولانیم كه به خدا ذهن آدمی قدرت چنین كاری را دارد.
اما اگر از نبوغ محمد تقی و تسلطش بر آیات و ترتیبشان كه قطعا با استعدادی خاص قابل تحقق است بگذریم، به این سوال تكراری می رسیم كه چرا اندكی از این پوسته ی اولیه و ظاهری قرآن عبور نمی كنیم؟ و ایضا سوال دیگر كه چقدر می خواهیم به تبلیغ و ترویج ظاهر قرآن بپردازیم؟
آنقدر شنیده ایم از كارهای عجیب و غریبی كه با قرآن می كنند كه دیگر برای خود من غیر قابل باور نیست اگر فردا روزی خبرهای عجیب و غریب تر از اینها بدهند. از نوشتن قرآن بر دانه ی برنج و قرآن معرق و قرآن فرش گرفته تا خواندن برعكس و ضربدری و پروانه ای این كتاب آسمانی.
این نقد سالهاست به مسئولین امر و اصحاب رسانه وارد است. از همان زمان كه نویسنده ی قرآن روی برنج را در برنامه دعوت می كردندو او را به خاطر چشمان ریز بینش ستایش می كردند و تقاضا می كردند در آخر امر اسم برنامه را هم روی یك دانه ی برنج بنویسند و شاید حتی از خیلی قبل تر كه به جای ترویج مفهوم قرآن سطح شهر پر شده بود از كلاس های تندخوانی قرآن.
3333333
اما این بار روی صحبت نویسنده نه با اصحاب رسانه است ،نه با مسئولین و نه با دوستان نابغه كه نبوغ خودشان را در راه قرآن خرج می كنند. برای همین صادقانه احسان علیخانی را می ستایم كه این تذكر را در برنامه اش داد كه دعوت محمد تقی خان فقط به همین علت است كه كار او یك كار خارق العاده ای است و نه بیشتر. همچنین او در برنامه های قبلی خود ثابت كرده كه به دنبال مفاهیم و بطون قرآن هم رفته، شاید اسمی از قرآن به میان نیامده اما بسیاری از برنامه های امسال ماه عسل كه از دغدغه ی گروه سازنده اش نشات می گیرد، می تواند مصداق عمل به بسیاری از دستورات قرآن باشد. همچنین به دوستان نابغه هم نمی توان خرده گرفت. چرا كه این دوستان هم این نبوغ خود را در راه ترویج قرآن به استخدام گرفتند و اساسا شاید در ترویج قرآن، همین ظواهر از دستشان بر می آمده است. قطعا كسی كه چشمان تیز بین، یا حافظه ای فوق العاده قوی دارد لزوما مفسر خوبی نیست و شاید نمی تواند تعمق زیادی در آیات كند.
روی صحبت من با خودمان است. با مردمی كه مخاطب این برنامه ها هستند. قاعدتا اگر مردم خواهان چنین مطالبی نباشند، برنامه ساز ها هم چنین برنامه هایی را نمی سازند. سوال اینجاست كه چرا آنقدر كه ما طالب فرش نوشته ی قرآن هستیم طالب استخراج و فهم معانی تازه از قرآن نیستیم؟ چرا باید لطف ویژه و اعجاز خداوند را در حافظه ی یك نوجوان نابغه ببینیم، و در عین حال چشم خود را به روی نوركسانی كه قرآن را رنگ پیش زمینه ی بوم زندگی خود كرده اند ببندیم؟ خیلی برایمان عجیب است كه می بینیم یك نوجوان می تواند به قرآن اینگونه مسلط باشد اما به راحتی از كنار كسانی كه هر روز سعی می كند یك نكته ی تازه از آیات قرآن استخراج كنند كه گشایشی برای زندگیمان باشد به راحتی می گذریم و كارشان برایمان اصلا جذابیتی ندارد.
11111111111
می دانم كه از فردا روش های محمد تقی پاكستانی در سطح شهر چنان شایع می شود كه باید منتظر دیدن پوستر های تبلیغاتی با عنوان :" حفظ قرآن تضمینی به روش پروانه ای و..." از طرف موسسات قرآنی و البته بعضا تجاری و اقتصادی باشیم. و همچنین شاهد پدر و مادر هایی كه برای اثبات ضریب بالای هوش فرزندشان نسبت فرزند رقبا در محله و اقوام و فامیل به زور، فرزندان نابغه ی خود را ثبت نام می كنند و همچنان به مظلومیت و تحجر باطن قرآن می افزایند. چرا یكی از همان پدر و مادر های نابغه، فرزندان خود را به تدبر در آیات راهنمایی و تشویق نمی كنند؟ چرا اگر فردا پوستری بزنیم و تبلیغ كنیم كه از فردا در همین محل همه روزه یكی از اساتید ممتاز درس هایی از مفاهیم عمیق قرآن را به فرزندان شما تدریس می كند، هیچ كدام از همان پدر و مادر ها حتی نگاهشان هم به این پوستر ها نمی افتد؟ قطعا اگر طالبی داشت همچنین محافلی وجود داشت . البته نمی گوئیم كه وجود ندارد، وجود دارد اما خیلی خیلی كم.
انگار هنوز برایمان جا نیافتاده كه فهم و در درجه ی بالا تر عمل كردن به تنها یكی از آیات قرآن خیلی سخت تر از كار امثال محمد تقی خان است و واقعا این است كه لطف ویژه ی خداوند را طلب می كند. والا كسی كه از حافظه ای استثنایی برخور دار است، مانند كسی است كه از بینایی و قوه ی باصره ی ویژه ای برخوردار است همینطور مثل كسی است كه از شنوایی فوق العاده و یا قدرت جسمانی فوق العاده ای برخوردار است. اما حقیقتا لطف حقیقی پروردگار محدود به این نعمات ویژه ی جسمانی نیست، بلكه لطف او متوجه روح والای انسانی است كه حقیقتا در پی درك مفاهیم قرآن و عمل به دستورات آن است.
پس این ما هستیم كه تازه هر وقت هم كه می خواهیم به قرآن توجهی بكنیم، آن قدر غرق ظاهری ترین ظواهر قرآن می شویم كه یادمان می رود كه پیامبر علاوه بر ظاهر قرآن باطنی هم از آن برایمان معرفی كرده كه كه تا هفتاد بطن می رود.نمی گویم كه مسئولین فرهنگی در این كه ما مشتاق ظواهر شده ایم بی تقصیرند چون این یك رابطه ی دو سویه است. یعنی برنامه ی های آنها به علایق ما جهت می دهد و در مقابل علاقه های ما هم به برنامه های آنها.اما روی صحبت من در اینجا به خودمان است كه واقعا و عملا بی توجهی كرده ایم نسبت به بطن قرآن.
قطعاً حفظ قرآن كریم نمی تواند در عمل به آن بی تأثیر باشد اما بحث سر اولویت بندی صدا و سیما و دولت است كه در دیدگاه آنان عمل به قرآن چه جایگاهی دارد و حفظ قرآن چه جایگاهی. آیا این نوع رویكرد حفظ قرآن مانند همان حفظی نیست كه در كشورهایی كه نگرش قشری به قرآن دارند، اتفاق می افتد؟ كاش حفظ قرآن را وسیله ی عمل به آن قرار می دادیم نه یك هدف كه در نقشی شبیه ترمز عمل كند و با خود بگوییم "چون در كشورمان این همه حافظ و قاری مشهور و برجسته داریم، پس در وضعیت مطلوبی از جهت عمل به قرآن مجید به سر می بریم و در نتیجه قرآن در كشور ما تكریم می شود". آن چه در حكومت اسلامی مطلوب است، جاری و ساری شدن فرهنگ اسلامی برگرفته از قرآن و احادیث در متن جامعه است، نه صرفاً پیگیری آن توسط عده ای قلیل از علاقه مندان و كسانی كه از كودكی در چنین فضایی پرورش یافته اند.
واقعا این سوال می تواند تعیین كننده باشد كه قرآن، علاوه بر این كه یكی از حفاظش بیاید و با قدرت حافظه ی بالایش موجبات خرسندی ما را فراهم كند، چقدر در زندگی روز مره ی ما موثر است؟ این نوشتار به نوعی سوال بود تا جواب. سوالی كه می توان در این آیه ی شریفه جوابش را جست و جو كرد. آیه ای كه گویای شكایت پیامبر از قوم خودش است:وقال الرسول یا رب انّ قومی اتّخذوا هذاالقرآن مهجوراً.
قطعا این محجوریت اگر در ظواهر قرآن می بود ما مثال نقض خوبی می شدیم برای این ادعای پیامبر چون در اشاعه و دریافت ظواهر ید طولایی داشته و داریم اما این شكایت قطعا از حوزه ی ظواهر قرآن خارج است و به فهم بطون و عمل به آن باز می گردد كه می توان حدس زد مسلمین همانطور كه تا به امروز به این قسمت از قرآن بی توجه بوده اند در آینده هم پایشان در دریافت بطون قرآن لنگ لنگ است.
تازه بعد از این هم می ماند موضوع اصلی كه همان عمل به قرآن است كه دیگر...
به راستی هیچ با خود اندیشیده ایم این همه مسابقات صوت و لحن و حفظ قرآن كه سالانه با بودجه های كلان دولتی در نقاط مختلف كشور از شهر و روستا و مدرسه و اداره و ... برگزار می شود و البته در جای خود نیز ارزشمند است، چه میزان باعث عمل به قرآن شده و جامعه مان را قرآنی تر كرده است؟