صفحه 12 از 12 نخستنخست ... 289101112
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 118 , از مجموع 118

موضوع: زمزمه ي در فراق امام زمان

  1. #111
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    وقتشه ،وقت ظهوره ،زود بیا

    اگر دعای من امشب به آسمان برسد

    گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد

    رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!

    مگر ز تو به تن مرده.ام توان برسد

    غمم ز دوری یار است، یار گمشده.ام

    چه می.شود خبر از یار بی نشان برسد؟

    چه می.شود که بیاید سوار مشرقی.ام

    و بر پیاده ی خسته، توان و جان برسد؟

    پر از لطافت گل می.شود نسیم چمن

    اگر به فصل خزان یار مهربان برسد

    گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور

    گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد!

    همیشه منتظرم درکنار جاده عشق

    که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد

    تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش


    چه می.کنیم اگر وقت امتحان برسد؟

    خدا کند که در این روز, روسپید شویم

    چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد

    یقین بدان که اثر می.کند دعای فرج

    و از عنایت آن صاحب.الزمان برسد

    شروع دفتر باور به نام او زیباست

    اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #112
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    عصر یک جمعه دلگیر

    عصر یک جمعه ی دلگیر .دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است ؟چرا آب به گلدان نرسیده است ؟چرا لحظه ی باران نرسیده است ؟و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ؟به ایمان نرسیده است و غم عششق به پایان نرسیده است ؟بگوحافظ دل خسته زشیراز بیاید

    بنویسد .که هنوزم که هنوزاست چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است ؟دل عشق ترک خورد :گل زخم نمک خورد :زمین مرد:زمین مرد :خداوند گواه است. دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است.ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی: برسد کاش صدایم به صدایی ....

    عصر این جمعه ی دلگیر .وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس .تو کجایی گل نرگس ؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم .زده آتش به دل آدم و عالم .مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم که به جای نم شبنم بچکد خون جگر از عمق نگاهت .نکند باز شده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت .به فدای نخ آن شال سیاهت .به فدای رخت ای ماه ! بیا .صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله ...عزیز دو جهان .یوسف در چاه .دلم سوخته از آه نفسش های غریبت .دل من بال کبوتر شده .خاکستر پرپر شده .همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی .و سپس رفته به اقلیم رهایی :به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت .زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی .:به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد .نگهم خواب ندارد .قلمم گوشه ی دفتر .غزل ناب ندارد .

    شب من روزن مهتاب ندارد .

    همه گویند به انگشت اشاره :

    مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد .....؟؟

    تو کجایی ..؟تو کجایی شده ام باز هوایی .شده ام باز هوایی ....

    گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه زمقتل بنویسم .و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است .به گستردگی ساحل نیل است ....

    و این بحر طویل است .

    و ببخشید اگر این مخمل خون بر تن تب دار حروف است .که این روضه ی مکشوف لهوف است .....

    عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است .

    و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است : ولی حیف که ارباب (( قتیل العبرات )) است .ولی حیف که ارباب

    ((اسیر الکربات )) است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ..

    الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که (( الشمر ......))

    خدایا چه بگویم .که (( شکستند سبو را و بریدند ))....

    دلت تاب ندارد به خدا با خبرم .میگذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی .تو خودت کرب و بلایی .قسمت میدهم آقا

    به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی ...

    تو کجایی ....

    تو کجایی ....


    خداوند گفت : دیگر پیامبری نخواهم فرستاد، از آن گونه که شما انتظار دارید، اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند و آن گاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد. پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود، عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند.
    و خدا گفت : اگر بدانید، حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد.

    خداوند رسولی از آسمان فرستاد، باران، نام او بود. آنگاه که باران، باریدن گرفت، آنان که اشک را می شناختند، رسالت او را دریافتند، پس بی درنگ توبه کردند و روحشان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند.
    خدا گفت : اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاکی رسید.

    خداوند پیغام بر باد را فرستاد، تا روزی بیم دهد و روزی بشارت. روزی توفان شد و روزی نسیم، و آنان که پیام او را فهمیدند، روزی در خوف و روزی در رجا زیستند.
    خدا گفت : آن که خبر باد را می فهمد، قلبش در بیم و امید می لرزد و قلب مؤمن این چنین است.

    خدا گلی را از خاک برانگیخت، تا معاد را معنا کند، و گل چنان از رستاخیز گفت که از آن پس هر مؤمنی که گلی را دید، رستاخیز را به یادآورد.
    خدا گفت : اگر بفهمید، تنها با گلی قیامت خواهد شد.

    خداوند یکی از هزاران نامش را به دریا گفت. دریا بی درنگ قیام کرد و سپس چنان به سجده افتاد که هیچ از هزار موج او باقی نماند. مردم تماشا می کردند، عده ای پیام دریا را دانستند، پس قیام کردند و چنان به سجده افتادند که هیچ از آنها باقی نماند.
    خداوند گفت : آن که به پیامبر آب ما اقتدار کند، به بهشت خواهد رفت.


    و به یاد دارم که فرشته ای به من گفت : جهان آکنده از فرستاده و پیامبر و مرسل است، اما همیشه کافری هست تا باران را انکار کند و با گل بجنگد، تا پرنده را درغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر.
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #113
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    می آیی، می دانم

    به گنبد سبزی خیره شدم که سالهاست چشم در چشم بقیع یلدای انتظار را ورق می زند .بغض های فرو خورده هزارو چند ساله ام این جا می شکند و دلم ناگهان می ریزد وقتی می بینم چقدر غریبم.


    نگران نیستم، زمستانهای مکرر فراق، رخت بهار می پوشند،خورشید هفت آسمان بیا این جا چراغ ندارد.

    اللهم عجل لولیک الفرج
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #114
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    شعر حافظ

    ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر

    باز آ که ریخت بی گل رویت بهار عمر

    از دیده گر سرشک چو باران چکد,رواست

    کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر

    این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است

    دریاب کارما که نه پیداست کار عمر

    تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد

    هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر

    دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد

    بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر

    اندیشه از محیط فنا نیست هر که را

    بر نقطه ی دهان تو باشد مدار عمر

    در هر طرف ز خیل حوادث کمین گهی ست

    زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر

    بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار

    روزفراق را که نهد در شمار عمر

    حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان

    این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  8. #115
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    السلام علیک یا ابا صالح المهدی

    با سرهای تراشیده گروه گروه وارد مسجد الحرام می شوند،وقتی کنارشان می نشینی از ظلم می نالندو از بی عدالتی ،از غزه می گویند و از دردهایش. این ها بی آنکه بدانند منتظرند و ما دعا می کنیم تا بیایی،بیایی و غبار غربت را از چشم های سال ها چشم براهیمان بشویی .

    تو نزدیک ترین راه برای رسیدن به آسمانی....

    اللهم عجل لولیک الفرج
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  10. #116
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    دیریست که ما منتظر روی تو هستیم

    دیریست که ما منتظر روی تو هستیم


    ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم

    دیریست که دلداده ما خانه نشین است

    جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است

    پلک دلم امشب به نبودت پر درد است

    این فصل کبود از غم هجران تو سرد است

    ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت

    این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت

    دیریست که ما منتظر و خانه بدوشیم

    وقتی که قمر نیست همه تا رو خموشیم

    ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی

    فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی یایی

    دیریست که در جمعه همه مست غروییم

    از ناله پریم وغزل سنگ و رسوبیم

    2541406523819723617822822415159511787314878

    رها کنید دگر صحبت مداوا را

    فراق اگر نکشد ، وصل می کشد ما را

    تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما

    ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را

    شراره های دلم اشک شد ز دیده چکید

    ببین چگونه به آتش کشید، دریا را

    قسم به دوست که یک موی یار را ندهم

    اگر دهند به دستم ، تمام دنیا را

    به شوق انکه ز کوی تو ام نشان آرد

    به چشم خویش کشیدم غبار صحرا را

    جنون کشانده به جایی مرا که نشناسم

    طریق کعـبه و بتخانه و کلیسا را

    تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم

    اگر به خانه تاریک من نهی پا را

    نسیم صبح ز راهی که امدی برگرد

    ببر سلام ز من آن عزیز زهرا را
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  11. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #117
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    خدایا برسان او را

    از میقاد تا حرم از کعبه تا عرفات و مشعر و منا دست شسته اند از دیار و آرزوها و خواستنها ،به عرفات می روند تا مستانگی روح را در این صحرا جستجو کنند،به منا می روندتا نوری از جنس ایمان دست دلشان را بگیرد.


    عرفات اما پشت پنجره های انتظار با منتظر ترین واژها تو را می خواند .

    آدینه ها گل می کنند یک روز بلطف چشم هایت.

    اللهم عجل لولیک الفرج
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  13. 2 کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  14. #118
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    اشعاردر فراغ یار به زبان ترکی( امام زمان (عج))

    شعر ((ای قلم سوز لرین ... )) به همراه ترجمه فارسی
    ای قلم سوزلَرین دَه اَثریوخ
    ای قلم در حرف هایت اثری نیست
    آشنا دَن مَنَه بیرخَبَر یوخ
    از آشنا برای من خبری نیست

    گَلدی بو جومعَه دَ گِشدی آلله
    این جمعه هم آمد و گذشت ای خدا
    فاطمَه یوسیفینَّن خبر یوخ
    از یوسف فاطمه(س)خبری نیست
    یاندی پروانَه لَرشمعِ سوندی
    پروانه سوخت و شمع زندگیش خاموش شد
    آیریلیقدان اورَه قانَه دوندی
    از جدایی دل ها خون شد
    شَأنیدَه رُتبَه دَه بی بَدَل سَن
    در شأن و مقام بی همتایی
    هرگوزَل دَن آقا سَن گوزَل سَن
    از هرزیبایی آقا تو زیباتری
    کیم دییر آیریلیق در دَه سال ماز؟
    چه کسی می گوید جدایی انسان را دردمند نمی کند؟
    عاشیقین صبرینی اَل دَن آلماز؟
    وصبرِ عاشق را لبریز نمی کند؟
    ای گوزوم یول لارا باخ داریخما
    ای چشمم به راه نگاه کن و دل تنگ مشو
    گون همیشَه بولوت آت دا، قالماز
    چون که خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند
    قونچَه گول لَر نَه اندازَه سُل سون
    غنچه ی گل چقدر پرپر شود؟
    قلبیلَر قویما قانیلَه دُلسون
    مگذار قلب ها خون شود
    گَلدی بو جُمعَه دَه گَلمَدین سَن
    این جمعه هم آمد ولی شما نیامدید
    گون سایِم جمعه ی دیگَر اولسون
    روزها را می شمارم تا جمعه ی دیگر برسد
    ای "صفایی" هَلَه دُز فراقه
    ای "صفایی" صبر کن در فراقش
    یول سالاخ بیزدَه بیردَه عراقَه
    تا بارِ دیگر مسیرمان به طرف عراق بیفتد
    قلبیلَر غُصَّه دَن داغلی قالدی
    قلب ها از غصه ات داغدارشده است
    یا امام زمان گَل اَمان دی
    یا امام زمان(عج)بیا و رحم کن
    کربلا یول لاری باغلی قالدی
    راه های کربلا بسته مانده
    __________________
    دانلود

  15. کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 12 از 12 نخستنخست ... 289101112

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/