صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 224

موضوع: دیوان اشعار هاتف اصفهانی

  1. #71
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    آن دلبر محمل‌نشین چون جای در محمل کند

    می‌باید اول عاشق مسکین وداع دل کند


    زین منزل اکنون شد روان تا آن بت محمل‌نشین

    دیگر کجا آید فرود از محمل و منزل کند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #72
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید

    غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید


    شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن

    دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید


    تو ای سرو روان تا از کنارم بی‌سبب رفتی

    شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید


    شدم دور از دیار یار و شد عمری که سوی من

    نه مکتوبی ز یار آید نه پیکی زان دیار آید


    ازو هاتف به این امید دل خوش کردم و مردم

    که شاید گاهگاهی بعد مرگم بر مزار آید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #73
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد

    اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد


    زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر

    گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد


    ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی

    آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد


    از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب

    می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد


    در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم

    باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #74
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد

    دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد


    گر عتاب است و گر ناز کدام است آن کار

    که به اغیار توان کرد و به ما نتوان کرد


    من گرفتم ز خدا جور تو خواهد همه کس

    لیک جور این همه با خلق خدا نتوان کرد


    فلکم از تو جدا کرد و گمان می‌کردم

    که به شمشیر مرا از تو جدا نتوان کرد


    سر نپیچم ز کمندت به جفا آن صیدم

    که توان بست مرا لیک رها نتوان کرد


    جا به کویت نتوان کرد ز بیم اغیار

    ور توان در دل بی‌رحم تو جا نتوان کرد


    گر ز سودای تو رسوای جهان شد هاتف

    چه توان کرد که تغییر قضا نتوان کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #75
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود

    غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود


    آخر از حسرت بالای تو ای سرو روان

    تا کیم خون دل از دیده روان خواهد بود


    گفتم آن روز که دیدم رخ او کاین کودک

    آفت دین و دل پیر و جوان خواهد بود


    رمضان میکده را بست خدا داند و بس

    تا ز یاران که به عید رمضان خواهد بود


    پا مکش از سر خاکم که پس از مردن هم

    به رهت چشم امیدم نگران خواهد بود


    هاتف این‌گونه که دارد هوس مغبچگان

    بعد ازین معتکف دیر مغان خواهد بود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #76
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز

    در دام کسی چون تو شکاری نه و هرگز


    روزم سیه است از غم هجران بود آیا

    چون روز سیاهم شب تاری نه و هرگز


    در بادیه‌ی عشق و ره شوق رساند

    آزار به هر پا سر خاری نه و هرگز


    گردون ستمگر کند این کار که باشد؟

    یاری به مراد دل یاری نه و هرگز


    در خاطر هاتف همه‌ی عمر گذشته است

    جز عشق تو اندیشه‌ی کاری نه و هرگز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #77
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

    لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز


    با اهل وفا و هنر افزون شود و کم

    مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز


    از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی

    مانند به آن قامت موزون نه و هرگز


    خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا

    دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز


    در عشق بود غمزده‌ی بیش ز هاتف

    در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #78
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس

    کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس


    عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست

    زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس


    قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ

    بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس


    بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت

    جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس


    هاتف از من نغمه‌ی دلکش سرودن خوش مجوی

    کز نوا افتاده‌ام افتاده‌ام تا در قفس

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #79
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس

    گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس


    گذشت عمر گرانمایه در فراق دریغ

    نصیب غیر شد آخر وصال یار افسوس


    گریست عمری آخر ز بیوفائی چرخ

    ندید روی تو را چشم اشکبار افسوس


    خزان چو بگذرد از پی بهار می‌آید

    خزان عمر ندارد ز پی بهار افسوس


    به خاک هاتف مسکین گذشت و گفت آن شوخ

    ازین جفاکش ناکام صد هزار افسوس

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #80
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس

    گذشت روز و شب ما به انتظار افسوس


    گذشت عمر گرانمایه در فراق دریغ

    نصیب غیر شد آخر وصال یار افسوس


    گریست عمری آخر ز بیوفائی چرخ

    ندید روی تو را چشم اشکبار افسوس


    خزان چو بگذرد از پی بهار می‌آید

    خزان عمر ندارد ز پی بهار افسوس


    به خاک هاتف مسکین گذشت و گفت آن شوخ

    ازین جفاکش ناکام صد هزار افسوس

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 8 از 23 نخستنخست ... 45678910111218 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/