ای پیدای پنهان بیا.....
باز هم جمعه ای دیگر
باز هم غروبی بی پرواز
باز هم آشنایی قریب?باز هم غریبی از آشنا
سرخی چشمان افق سوخته از اشک
سکوت پرشده از صدای پوپک
خورشید در تردید رفتن یا نرفتن
دریا در تلاطم ساحل
ماه دل گرفته از هلال
آسمان مه گرفته از محال
دل نسیم لرزان از فراق
فراق طوفنده تر از اشتیاق
اشتیاق شورانگیز تر از الوان آفاق
همه گل واژه ها تو را فریاد می زنند
ای پیدای پنهان . بیا... .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)