نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49

موضوع: داستان های کوتاه طنز

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #2
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    خان زند و دزدی دزدان
    مردي به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد مي خواهد تا كريمخان را ملاقات كند...
    سربازان مانع ورودش مي شوند!

    خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مردي را مي شنود و مي پرسد ماجرا چيست؟

    پس از گزارش سربازان به خان ؛ وي دستور مي دهد كه مرد را به حضورش ببرند...
    karim khan
    مرد به حضور خان زند مي رسد و کریم خان از وي مي پرسد:
    چه شده است چنين ناله و فرياد مي كني؟
    مرد با درشتي مي گويد:
    دزد ، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزي در بساط ندارم !
    خان مي پرسد:
    وقتي اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودي؟!
    مرد مي گويد:
    من خوابيده بودم!!!

    خان مي گويد:
    خب چرا خوابيدي كه مالت را ببرند؟

    مرد در اين لحظه آن چنان پاسخي مي دهد كه استدلالش در تاريخ ماندگار مي شود و سرمشق آزادي خواهان مي شود ...
    مرد مي گويد:
    من خوابيده بودم ، چون فكر مي كردم تو بيداري...!
    خان بزرگ زند لحظه اي سكوت مي كند و سپس دستور مي دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر مي گويد : اين مرد راست مي گويد ما بايد بيدار باشيم...
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/