اینم ماجرای زیارت برنادت . دو نفر که با دوچرخه دور دنیا رو می زنن به زیارت برنادت می روند و این هم خاطراتشون ...حتما فیلم آهنگ برنادت رو یادتون می یاد. فیلمی که در رابطه با داستان برنادت مقدس ساخته شده بود و این اواخر از شبکه 4 تلویزیون ایران پخش شد. وقتی که فیلم رو تماشا می کردیم هیچ وقت فکرش رو هم نمی کردیم که روزی بتونیم از آرامگاه برنادت مقدس دیدن کنیم و از نزدیک با واقعیت زندگی این بانوی پاک آشنا بشیم.
برای رفتن به آرامگاه به شهر Nevers در 260 کیلومتری جنوب شهر پاریس رفتیم. شهر Nevers بسیار قدیمی و زیبا بود ولی متاسفانه وقتی به دنبال آدرس می گشتیم متوجه مطلبی شدیم . آخه چطور ممکنه که توی شهری باشی که مکانی به این معروفی و مقدسی داشته باشه که از سراسر دنیا برای زیارت به اونجا می یان و مردم ساکن اون شهر حتی آدرس و نشونه ای از اون نداشته باشن. انگار که تا حالا اسمش رو هم نشنیدن. جای تاسفه و ما به این فکر می کردیم که اگر چنین آرامگاهی توی ایران بود ...
و باز هم جای تاسفه که وقتی آدرس رو پیدا کردیم و وارد مقبره شدیم با تعداد انگشت شمار زائران که اونها هم همه خارجی بودند مواجه شدیم . توی امامزاده های دورافتاده و صعب العبور ما بیشتر آدم پیدا می شد تا اینجا. این مساله رو به کشیش داخل کلیسا هم گفتیم و اون هم واقعا از این بی توجهی ناراحت بود.
به هر حال شرح داستان برنادت مقدس:
11 فوریه سال 1858 ( حدودا 149 سال پیش ) در شهر Lourdes فرانسه دختری 14 ساله به نام برنادت سوبیرو در زباله دانی ماساویه ، بانوی مقدسی را بر دهانه غار ماساویه مشاهده کرد. بانویی سرتاپا سپید پوش و زیبا ، با شالی آبی رنگ که به کمر خود بسته بود و بر روی پاهایش پوشیده شده از گلهای طلایی بود. در دست بانو تصبیحی از مروارید و یک صلیب طلایی بود. بانو به برنادت لبخندی زد و با او صحبت کرد. ( حضرت مریم )
خبر دیدن مریم مقدس به زودی در کل شهر لرد پیچید و هنگام رفتن برنادت به ماساویه خانواده او و همچنین عده ای از مردم شهر همراه او شدند تا مریم مقدس را مشاهده کنند ، در حالی که تنها برنادت قادر به دیدن بانوی مقدس بود و این امر باور کردن سخنان او را سخت می نمود و همچنین ضاهر شدن حضرت مریم در این مکان کثیف ، غیر عادی و دور از عقل به نظر می رسید، اما پدید آمدن چشمه ای در آنجا و شفا گرفتن مردم از آب آن چشمه تصدیقی بر گفته های برنادت بود.
Massabielle به یکی از عبادتگاه های مهم مسیحیان تبدیل شده و مردم برای عبادت و گرفتن شفا از هر سوی دنیا به این مکان مقدس می شتابند.
اما جایی که ما رفته بودیم ماساویه نبود و صومعه ای بود در شهر نورس. برنادت وقتی 22 ساله بود یعنی در سال 1866 ، به این صومعه آمد تا بتواند به آرزوی خود که راهبه شدن بود جامه عمل بپوشاند. او همیشه در مقابل صلیب داخل صومعه و تندیس مریم مقدس به عبادت می پرداخت و روز به روز عشق به پروردگار و حضرت مسیح را بیشتر در وجود خود حس می کرد. تا اینکه بیماری سختی برنادت را به لحظه مرگ نزدیک و نزدیک تر کرد. او حتی توان راه رفتن هم نداشت و سرانجام فرشته مرگ بر بالین او حضور یافت و او در سال 1879 و در سن 35 سالگی به علت سرطان استخوان در گذشت. توموری بزرگ روی زانوی او قرار داشت و مدتها به سرطان استخوان مبتلا بود. درد و رنج این بیماری به قدری است که مردان تنومند را به گریه می اندازد ولی او از بیماریش با کسی نه سخن گفته بود و نه شکوه ای کرده بود.
مریم مقدس به او گفته بود:
در این دنیا نمی توانم به تو قول خوشبختی بدهم اما در دنیای دیگر آری
جسد برنادت را در این صومعه کوچک دفن کردند. سالها گذشت و ماجرای او همچنان بر سر زبانها بود. عدهای هم هنوز به حرفهای این دختر پاک ایمان نداشتند و به دنبال دلیل محکمتری بودند. سر انجام تصمیم گرفتند تا جسد برنادت را از خاک بیرون بیاورند. آیا بعد از گذشت 30 سال ، بیرون آوردن چند تکه استخوان پوسیده از خاک کار درستی بود؟ آرامش 30 ساله برنادت را برهم زدند و در حضور مقامات رسمی و پزشکان جسد را بیرون آوردند.
همه لال شده بودند . برنادت مثل روز اول سالم ، پاکیزه ، خوشبو و آرام خوابیده بود. جنازه را در محفظه شیشه ای قرار دادند و هر چند سال یک بار آزمایشهای علمی لازم را روی او انجام می دادند تا ببینند جسد رو به متلاشی شدن هست یا نه. همه آزمایشها منفی بود. نباید بیشتر از این آرامش این دختر معصوم را بر هم می زدند. برنادت برای همیشه در آن محفظه شیشه ای آرام گرفت. اکنون 128 سال از مرگ او می گذرد و او همچنان آرام ، خوشبو و سالم به خواب فرو رفته گویی که او هنوز زنده است. برای حفاظت از دستها و صورت او ماسکی تهیه شده و روی پوست برنادت قرار داده اند. باور نکردنی بود!!!!!!!
در سال 1884 داخل محوطه صومعه ، یعنی 5 سال بعد از مرگ برنادت صخره ای دقیقا شبیه به دهانه غار ماساویه شبیه سازی شده که زائران در این مکان شمع روشن می کنند و خواسته های خود را روی کاغذ نوشته و داخل حفره های صخره قرار می دهند. ما هم این کار را انجام دادیم.
مکان فوق العاده زیبایی بود و حسی که در آن لحظات داشتیم اصلا قابل توصیف نیست. در این مکان پر انرژی بسیاری از رازهای خلقت برای انسان آشکار می شه و انصافا می تونیم ادعا کنیم که در طول سفر جذاب ترین و عجیب ترین جایی بود که در لیست دیده ها و شناخته های ما قرار گرفت.
در داخل صومعه موزه ای از تمام لوازم شخصی زندگی برنادت در طول 35 سال زندگی وجود داره و این موزه در سال 1985 جهت پی بردن زائران به واقعیت زندگی این بانوی مقدس دائر شده.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)