مقابل دریا كه می رسمفقط برای چشمهایت دعا می كنماما تو هرگز مستجاب نمی شوی...ببارببار كه باز باورت كنمببار در همین كوچه پس كوچه های بارانیببار در همین كوچه مهتابراستی قرارمان"همان ساعت "نمی دانمساعت لجوجی كه هیچ عقربه ایروی شانه هایش به خواب نمی رودیادت نرودتو ، همیشه فرصت كوتاه منی برای شعرتا می آیم زمزمه ات كنمزود تمام می شویمی دانم سالهاستساعت قرارمانیك دقیقه به هیچ استو من همیشه فقط یك دقیقه...دیر می رسم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)