هنر عروسك گرداني هنري است كه مي توان گفت از هزاران سال پيش معمول بوده است . لكن كسي نمي داند در كجا و در چه زماني عروسكها بوجود آمده اند . اما آنچه به تحقيق معلوم شده است در جوامع اوليه عروسكها براي مقاصد مذهبي استفاده مي گرديد.
" شامانيسم " علم تحقيق درباره انسانهايي كه قدرت مافوق انساني دارند و به همان فردي كه داراي اين علم است ، شمن يا شامان گفته مي شود .
شامانيسم يكي از عوامل پيدايش نمايش عروسكي است . شمن يا شامان و يا رهبر قبيله از غار صداي وحشتناك در مي آورده و ماسك مي زده ، آنگاه به تدريج ماسكها متحرك شده و عروسك بوجود آمده است . كاهنها داخل بتها مي رفتند و با سر و صدا و حركت بست سعي در زنده نشان دادن بت داشتند .
رهبران مذهبي در آن دوره ها ماسكها و اشكال متحركي را بعنوان سمبل خدايان خود بكار مي بردند و از نوعي صفات مرموز آن ها مردم را به حال ترس و وحشت نگاه مي داشتند تا قدرت و نفوذ را براي خود به دست بياورند و طبعا اسرار ابهام آميز عروسكها را با مهارتي تمام حفظ مي كردند .
اما در مورد اينكه نمايش عروسكي مربوط به چين و مصر مي باشد آنچه مسلم است در دو كشور هند و چين نمايش عروسكي ( البته به غير از بونراكوي ژاپن ) را تجربه نموده اند .
نمونه اي از اجراي نمايش عروسكي توسط هنديها مربوط به بهرام گور مي شود كه در آن زمان حدود شش هزار نوازنده و بازيگرد دوره گرد و كولي هند به ايران آمده بودند و طبعا نمايش عروسكي نيز يكي از كارهاي نمايشي آنها بوده است .
در راستاي مباجث بالا از ارسطو و هومر متوني وجود دارد كه نشان مي دهد چگونه غربيها از هنديها ( شرقي ها ) و بيوانس ها ، هنر عروسكي را آموخته اند .
و اما هردوت ( 484 _ 425 ق.م ) نيز مي نويسد :
از تئاتر ماسك دو شكل اجرايي متولد شد ، يكي تئاتر عروسكي و دومي مدتها بعد بصورت تئاتر انساني در آمد كه هنرپيشه ماسك را رها كرده و به همان صورت كه در طبيعت است ظاهر شد .پس از آنكه ماسك از هنرپيشه جدا شد ، به بالاي سر او منتقل شد و به صورت عروسك ميله اي در آمد . نخست اين عروسك بوسيله دست بازي مي شدند و بعدها از دست نيز دور شده و بلافاصله از عروسك گردان بوسيله نخ و ريسمانهايي بصورت عروسك نخي هدايت مي شوند .
به نظر مي رسد اولين مرجع درباره نمايش عروسكي " گزنفون " مي باشد كه در سال 442 قبل از ميلاد از خانه يك مرد آتني به نام "كالياس" ديدن كرده است . كالياس ميزبان براي سرگرمي ميهمانش با تئاتر عروسكي يك گروه نمايش سيار را از " سيرلكوس" اجير كرده بود . گزنفون همچنين گزارش مي دهد كه يك نفر به تئاتر عروسكي علاقه نداشت و بدان توجه نمي كرده است و او كسي جز "سقراط " نيست .
برخي از بهترين تاييدهايي كه ما از دانش مردم و آگاهي آنها بر تئاتر عروسكي كه در دوره هاي كلاسيك داريم ، استفاده گسترده اي است كه از عروسك در ادبيات شده است . حال به ارسطو گوش فرا دهيم كه مي گويد چگونه خداي خدايان به سادگي هستي را هدايت مي كند . آنچه كه مورد نياز است ، عمل و اراده اوست . بهمان گونه كه هدايت يك عروسك كه بوسيله كشيدن نخ ها ، سر و دسته هاي اين موجود كوچك ، سپس شانه ها و چشم ها و ساير اعضاي بدنش را حركت مي دهد و عروسك شادمانه واكنش نشان مي دهد .
پس از بلوغ اين فرزند راستين هنر ، يعني از زمانيكه تئاتر عروسكي خصوصيات ويژه خود را يافت و منتقل شد در هر كشوري از آئين و سنن آن ها بهره گرفته و منعكس كننده تمدن و نحوه تفكر آن ملل گرديد ، فرهنگ هر كشوري در تئاتر عروسكي متجلي شد . تئاتر عروسكي بصورت تجلي گاه ايمان و انديشه هاي مختلف گرديد .
در هندوستان اعتقاد بر اين است كه عروسك از طرف ماك خداي خدايان بر زمين فرستاده شده است . در مصر و يونان باستان ، خدايان را از زبان عروسكها بازگو مي كردند تا از اين طريق به اين گفتارها حالتي فراانساني داده و تاثير آن ها را بيشتر نمايند .
پس از سقوط امپرطوري رم ، به تئاتر عروسكي ضربه مهلكي وارد آمد . عروسك بازان در كشورهاي مختلف سرگردان شدند و بصورت گروهاي بسيار و دوره گرد فعاليتهاي خود را ادامه دادند و احتمالا فقط به كمك هوش سرشار خود توانستند ادامه حيات بدهند و بدين طريق تئاتر عروسكي را از نابودي نجات دادند و چنين است كه نمايش عروسكي تا زمان ما راه يافته است چرا كه نمايش عروسكي در هر زمان با تواضع و پذيرفتن معياري جديد توانست با زمان هماهنگ شود و از طريق خصوصيات و عناصر خاص نمايش خود آنچه را در هر زمان در حال وقوع و تكوين بود ، منعكس نمايد .
بدرستي مشخص نيست كه نمايش عروسكي از كشفيات چه كشوري مي باشد . اما آنچه مسلم است شرق خاستگاهنمايش عروسكي است و همواره در آن اينگونه نمايش ها به روي صحنه جهت مشاهد مردم عادي آورده مي شده است . هند و ايران و چين از اين دست كشورها مي باشند .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)